30051311531226880279
او آن چنان به سرهنگهاى دور و برش اهانت مى كرد كه من تعجب كردم !
من در آن رژيم ديده بودم كه حتى افسرهاى ارشد، مورد اهانت قرار مى گرفتند. يكى از فرماندهان معروف و از آن افراد خبيث خشن - كه به درك واصل شده و نمى خواهم اسمش را بياورم - در سال 42 در مشهد فرمانده بود. من هم در آن موقع زندانى بودم . ما را به آنجا بردند، تا تحويل بدهند. او من را ديد و به طرفم آمد. در آن وقت ، اين شخص سرتيپ بود و سرهنگهايى دور و برش بودند. او آن چنان به اينها اهانت مى كرد، كه من تعجب مى كردم . فكر نمى كرد لااقل جلوى من زندانى مخالف دستگاه - كه به همين عنوان هم من را گرفتند آوردند و خيلى هم جوان بودم و طبعا خصوصيات جوانى داشتم - نبايد اين حرفها را بزند. نه ، ابايى نداشتند. آنهايى هم كه مورداهانت قرار مى گرفتند، ظاهرا امتناعى نداشتند! من شبيه اين قضيه را مكرر ديده بودم ؛ آن يك موردش بود. در پايينترها هم من ديده بودم كه فحش مى دادند، اهانت مى كردند و بد مى گفتند. يك درجه فاصله ، براى اهانت كردن كافى بود. البته ممكن بود كه كسى شخصيت قوى محكمى داشته باشد و مافوقش جراءت نكند به او خيلى فحش بدهد. چنين چيزهايى هم بود؛ ليكن اهانت كردن ، كار خلافى محسوب نمى شد!
به زير دست خود اهانت مى كردند و فحشهاى اراذل مآبى مى دادند. من واقعادر پادگانها ديده بودم كه مثل اراذل ، به هم فحشهاى عجيب و غريبى مى دادند. ما كه طلبه بوديم و اين چيزها به گوشمان نخورده بود، به تعجب مى كرديم كه اين حرفهاى ركيك ، چه طور از دهن اينها خارج مى شود. بعضى از اين حرفها ممكن است حتى به گوش خود ارتشيهايى كه در اينجا هستند، سنگين بيايد. البته شايد خيلى از برادران ارتشى فعلى ما، درست هم يادشان نباشد و اين خصوصيات را در آن زمانها، تجربه هم نكرده باشند.
من كسى را ديده بودم كه به همدرجه ى خودش در محيط نظامى فحاشى مى كرد؛ چون فعلا ماءمور بر او، يا مافوقش بود. مثلا با درجه ى يكسان ، اين فرد افسر نگهبان بود؛ ولى او نبود. چيز بسيار شرم آورى بود! همين اهانتها، به كتك هم منتهى مى شد و سربازان بيچاره را زير مشت لگد، بى رحمانه كتك مى زدند. اين كارها را ممنوع كنيد. هر كسى هم كرد، مجازاتش ‍ كنيد.
(6)

30051311531226880279