متحير مانديم چه كنيم !
خوشبختانه ، مراجع ما موافقند. امروز، مراجع ما مثل مراجع دوران مرحوم آقا سيد ابوالحسن اصفهانى نيستند كه فقط به تدريس فقه و اصول راضى باشند. خاطره يى را مرحوم آقاى تهامى رضوان الله تعالى مى گفتند كه همين نكته را ثابت مى كند. ايشان مى گفتند كه جلسه يى با مرحوم آقا سيد ابوالحسن اصفهانى برگزار كرديم و در آن جلسه مطرح شد كه طلاب برنامه و نظام پيدا كنند و بعضى از علوم جديده را بخوانند و زبان خارجى ياد بگيرند. ايشان هم اجمالا موافقت كردند و بنا شد طرحى فراهم بكنيم . جلسه ى دوم كه خدمت ايشان رفتيم ، در اتاق بيرونى به انتظار نشستيم . ايشان از اتاق شخصى خود تشريف آوردند و در چارچوب در ظاهر شدند. ما بلند شديم و احترام كرديم . ايشان در حالى كه قباى دكمه نبسته بر تن داشتند، گفتند كه من نمى خواهم بيايم بنشينم ؛ فقط خواستم نكته يى را به آقايان بگويم و آن اين است كه اين پول و شهريه يى كه من مى دهم ، ملك من است و من راضى نيستم كه كسى اين سهم امام و شهريه را مصرف كند؛ در حالى كه غير از فقه و اصول چيز ديگرى را در حوزه بخواند.
ايشان ، اين مطلب را گفتند و در را بستند و رفتند. آقاى تهامى مى گفتند: ما همين طور متحير مانديم چه كنيم . ما آمده بوديم با ايشان ترتيبات دروس جنبى و كلام و تفسير و اخلاق و زبان انگليسى و امثال اينها را بدهيم و ايشان هم همين طور سرپا جوابمان را دادند و تشريف بردند.
البته ، آقا سيد ابولحسن اصفهانى ، مرجع بزرگوار عالم شيعه است و حق فراوانى هم به گردن اسلام و تشيع و روحانيت و فقاهت دارد. ما به ايشان اعتراضى نداريم . تشخيص ايشان اين بوده ؛ ليكن امروز مراجع اين گونه نيستند. امروز، مراجع به ضرورتهايى كه حوزه با آنها مواجه است ، آشنا هستند و براى آن كه حوزه را - آن چنان كه نيازمان است - سازماندهى بكنند، آماده اند. من اين نكته از روى قراين تقريبا علميه و از روى سوابق گذشته عرض مى كنم . ما كه آن وقتها در قم بوديم و افكار آقايان را از نزديك مى شناختيم ، مى دانيم كه الان خوشبختانه وضعيت گذشته وجود ندارد و مراجع ما الان با اين برنامه ريزى و آينده نگرى موافقند و در اين زمينه ها همكارى و تدبير و ابتكار عمل و پشتيبانى و عزم و تصويب و تاءييد را خواهند داشت . (20)
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)