49932299639013682790
در اسلام آزادى ريشه الهى دارد
49932299639013682790
در مكتب غربى ليبراليسم ، آزادى انسان ، منهاى حقيقتى به نام دينى خداست ؛ لذا ريشه ى زادى را هرگز خدادادگى نمى دانند؛ هيچكدام نمى گويند كه آزادى را خدا به انسان داده است ؛ دنبال يك منشا و ريشه ى فلسفى برايش هستند، كه عرض كردم . ريشه هايى هم ذكر كرده اند و تفسيرهاى گوناگونى در اين زمينه دارند . در اسلام ، آزادى ريشه الهى دارد؛ خود اين يك تفاوت اساسى است و منشا بسيارى از تفاوتهاى ديگر مى شود. بنابراين منطق اسلام ، حركت عليه آزادى ، حركت عليه يك

kk19

پديده ى الهى است ؛ يعنى در طرف مقابل ، يك تكليف دينى به وجود مى آورد؛ اما در غرب چنين چيزى نيست . يعنى مبارزات اجتماعى كه در دنيا براى آزادى انجام مى گيرد، بنابر تفكر ليبراليسم غربى ، هيچ منطقى ندارد . مثلا يكى از حرفهايى كه زده مى شود، خير همگانى يا خير اكثريت است ؛ اين ريشه ى آزادى اجتماعى است . چرا من بايد بروم براى خير اكثريت كشته بشوم و از بين بروم ؟ اين بى منطقى است . البته هيجانهاى موسمى و آنى ، خيلى را به ميدانهاى جنگ مى كشاند؛ اما هر گاه هر كدام از آن مبارزانى كه در زير لواى اين تفكرات مبارزه اى انجام گرفته باشد - به مجرد اين كه از هيجان ميدان مبارزه خارج بشوند، شك خواهند كرد؛ چرا من بروم كشته بشوم ؟
در تفكر اسلامى ، اين طورى نيست .مبارزه براى آزادى ، يك تكليف است ؛ چون مبارزه براى يك امر الهى است . همچنان كه اگر شما مى بينيد جان كسى را دارند سلب مى كنند، موظفيد برويد به او كمك كنيد؛ يك وظيفه دينى است كه اگر نكرديد گناه كرده ايد، در زمينه ى آزادى هم همين طور است ؛ بايد برويد، يك تكليف است .