ما موافق بوديم و ليبرالها مخالف
49932299639013682790
اين حركت (23) اگر چه ابتدا يك حركت دانشجويى بود، اما بعدا تبديل به يك حركت عمومى ملت و همگانى شد كه امام هم تاءييد كردند و مرحوم شهيد آيت الله بهشتى نايب رئيس مجلس خبرگان هم از پشت تريبون مستقيم مجلس خبرگان اين حركت را تاءييد كردند كه همه شنيدند و همه دست اندركاران نيز تاءييد كردند و از روزنامه ها هم آن روز نامه جمهورى اسلامى بود. در داخل شوراى انقلاب هم در حالى كه بنى صدر و امثال بنى صدر و بازرگان كه آن وقت جزو دولت بود همه مخالفت مى كردند و اين در حالى بود كه ماها حمايت كرديم ؛ يعنى تا آن آخر كه مساءله لانه جاسوسى تمام شد، در داخل شوراى انقلاب من و آقاى هاشمى و مرحوم بهشتى و دو سه نفر ديگر هميشه طرفدار و پشتيبان دانشجويان و جريان لانه جاسوسى بوديم ، از آن طرف هم بنى صدر و بازرگان و قطب زاده (24) و بعضى ديگر از طيف و گروه ليبرال ها مخالف آن جريان بودند و با نق زدن خودشان در پى علاج آن زخم و جراحتى بودند كه به وسيله دانشجويان بر پيكر روابط ايران و امريكا براى دراز مدت به وجود آمده بود و دائما در اين فكر بودند تا با شكلى اين قضيه را از بين ببرند و اين شكافى را كه در سياست مورد علاقه آنها و سياست آمريكا در منطقه و كشورمان به وجود آمده ترميم كنند و تا آخر هم همين طور بود
البته هنگامى كه اصل حادثه واقع شد، ما در ايران نبوديم ، يعنى ايام حج بود و من با آقاى هاشمى مكه مشرف بوديم ، آن طور كه به خاطر دارم يك شبى مكه در پشت بام بعثه نشسته بوديم راديو گوش مى كرديم ساعت 12 شب راديو ايران خبر داد دانشجويان مسلمان پيرو خط امام سفارت امريكا را تسخير كردند و اين مطلب خيلى براى ما مهم آمد و ضمن اين كه يك قدرى هم بيمناك شديم در فكر بوديم اينها چه كسانى و از كدام جناح و گروه هستند كه اين كار را كردند، چون احتمال داشت جناح هاى چپ براى استفاده هاى سياسى خودشان بخواهند دست به يك حركاتى بزنند و احيانا شعارهاى براق و جالبى را به خودشان اختصاص بدهند، اين بود كه ما به شدت نگران بوديم ، تا اين كه در اخبار ساعت 12 شنيديم كه گفت دانشجويان مسلمان پيرو خط امام ، و به مجرد اين كه اسم مسلمان و پيرو خط امام را شنيديم خيالمان راحت شد كه اينها چپ ها و منافقين و فرصت طلب ها نيستند، بلكه دانشجويان خودى و مسلمان هستند كه اين كار را انجام دادند، تا اين كه مراجعت كرديم كه البته من و آقاى هاشمى خيلى زود برگشتيم و سفر حج كلا ده روز طول كشيد يعنى از روزى كه از تهران حركت كرديم تا روزى كه به تهران برگشتيم ده روز شد كه فقط حج كرديم و برگشتيم ، وقتى هم كه برگشتيم به ايران ، مواجه شديم با غوغاهاى روزهاى اول و كشمكش عظيمى كه از يك طرف هياءت دولت موقت به شدت ناراحت بود و مى گفت اين چه وضعى و چه حادثه اى است ، و از طرف ديگر مردم در شور و حماسه بودند كه بالاخره منجر شد به استعفاى دولت موقت و ما طبعا مساله را از ديدگاه آن كسانى مى ديديم كه به مبارزه با امريكا به صورت واقعى و حقيقى معتقد هستند، و لذا در داخل شوراى انقلاب از حركت اين بچه ها دفاع مى كرديم و من همان وقت يك سخنرانى هم در لانه جاسوسى كردم و چون ايام محرم شد دانشجويان روضه خوانى راه انداختند و تمام دستجات سينه زنى تهران هر شب آن جا جمع مى شدند، سينه مى زدند و مثل يك امامزاده و يك محل مقدسى اقامتگاه دانشجويان را احاطه مى كردند . و به سينه زنى و روضه خوانى مى پرداختند، هر شب يك سخنرانى آنجا مى آمد آنجا سخنرانى مى كرد كه يك شب هم رفتم و يك سخنرانى گرم و گيرايى داشتم كه الان نمى دانم كه نوارش در راديو تلويزيون هست يا نيست ولى به هر حال سخنرانى خيلى پرشور و هيجانى بود و اين مطلب را آن جا مطرح كردم و گفتم در اين روزها كه اين حادثه اتفاق افتاده ما چه از دست داده ايم و امريكا چه از دست داده و گفتم كه امريكا همه چيز را از دست داده ، ولى ما در اين ماجرا به جز سود چيزى نداشتيم كه اين در حقيقت پاسخى بود به سياستمداران ليبرال داخل شوراى انقلاب ، چون دايما مى گفتند با اين حركت انقلاب از بين خواهد رفت و ايران شكست خواهد خورد و امريكا ايران را خواهد بلعيد؛ يعنى آنها از دريچه ترس و نوميدى با مساءله برخورد مى كردند و لذا سخنرانى در واقع پاسخى بود به آنها و اطمينان خاطر براى مردم ، چون فقط ما در اين مبارزه با امريكا چيزى را از دست نداديم ، بلكه يك چيزى هم به دست آورديم و ملت ها را اميدوار كرديم و به انقلاب شكوه بخشيديم . به نحوى كه ملت ايران را در دنيا با عظمت جلوه داديم و از اين گونه مطالب كه خيلى سخنرانى اميد بخش و خوبى بود.
(25)