26594540094155430265
در اسلام تساهل هست اما كجا؟ تساهل نسبت به چى ؟
26594540094155430265

انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى ، براى نسل امروز در سراسر عالم يك پيام دارد، و در تاريخ هم اين پيام ثبت مى شود، و درباره آن قضاوت خواهد شد.
آن پيام يك راه جديدى پيش پاى بشر مى گذارد، راهى غير از آن چيزى كه امروز به نام فرهنگ غرب معروف است ، به بشر ارائه مى كند و بعيد نيست اگر بگوييم كه غرب اين راه را بر بشر تحميل مى كند. يعنى امروز فرهنگ غربى براى ملتها يك انتخاب نيست ، بلكه غالبا يك تحميل است . اين تحميل از طريق استفاده ى غرب از قدرت علم ، قدرت صنعت ، قدرتهاى نظامى ، مالى و اقتصادى كه در اختيار دارند، صورت مى گيرد.
در مورد راه جديدى كه انقلاب اسلامى ارائه مى كند، ابتدا لازم است چند جمله مطرح شود كه چرا راه جديد؟ و آيا نيازى به راه جديد هست ؟
پاسخ اين است كه بله . نياز عمومى به يك راه جديد هست . چرا؟ چون همين فرهنگ غرب كه امروز در بخش عظيمى از دنيا، اگر نگوييم تقريبا در همه ى دنيا، يك حاكميت تحميلى و بعضى جاها حاكميت طبيعى ، دارد؛ ناتوانى اش در خوشبخت كردن انسان ، آشكارتر شده است . آنان مى خواهند كه در دنيا سعادت پيدا بكند، در صورتيكه فرهنگ غرب مدتهاست نشان داده و امروز واضحتر شده است كه ناتوان است .
بعضى از علائمى كه خيلى روشن اين معنا را به ما مى رساند عبارت است از رشد روزافزون فساد (هيچكس نمى تواند بگويد كه دنياى غرب به سمت صلاح مى رود، مشهود است كه به سمت فساد مى رود)، متلاشى شدن بنيان خانواده ، نابسامانى وضع زندگى اجتماعى (از جهت وجود تبعيض و بى عدالتى و ظلم ، ببينيد چگونه هنوز در فرهنگ غرب بين سياه و سفيد تبعيض است !؟ بين شهروندان ، صاحبان اديان مختلف تبعيض هست !؟ برخلاف ادعاهايى كه مى كنند، برخوردارى از نعمتهاى حيات ، براى آنان يكسان نيست . بلكه ثروتهاى افسانه اى در كنار فقرهاى عجيب ، و تبعيض و ظلم وجود دارد). وضع بد جوانان و كودكان در دنيا نيز معضل ديگرى است .
اينها چيزهايى است كه آمارها و گزارشهاى خود غربيها به آنها تصريح دارد.كودكان از نسل قبل منقطع اند، غالبا از محيط گرم و عطوفت بار خانواده محرومند. جوانان دچار حيرت و افسودگى و سردرگمى اند. در سايه فرهنگ غرب آينده ى نسل جوان مبهم و تيره است . از همه ى اينها بالاتر اين كه امروز در عرف جهان ، ظلم ، تبعيض ، زورگويى ، قلدرى و گردن كلفتى قانون و رويه شده است . يعنى سازمان مللى با يك تركيب غلط داريم ، يك شوراى امنيتى دارد، كه به خاطر ميل و منفعت قدرتهاى بزرگ مى نشيند و تصميم مى گيرند فلان جا را بمباران كنند، فلان جا را محاصره و فلان جا را نابود كنند، در فلان درگيرى دخالت بكنند يا دخالت نكنند، يا اينكه به زبان بگويند دخالت مى كنيم و در واقع دخالت نكنند، تا به سود زورگو تمام شود، مثل قضيه بوسنى و هرزگوين . يا نسبت به محروم كردن حق يك ملت ، مثل قضيه ى فلسطين اجماع مى كنند. يا تصميم مى گيرند نسبت به اشغال يك كشور، مثل جنوب لبنان به وسيله بيگانه ، بى اعتنايى يا غمض عين كنند.
قدرتهاى مسلط كه در راءس همه آنها آمريكا (و انصافا ام الفساد قرن است و اين اسم امروز كاملا شايسته ى رژيم ايالات متحده ى آمريكاست )، تصميم مى گيرند به جايى هجوم كنند، يك جا كه بايد دخالت كنند، دخالت نكنند. يك جا دست مظلوم را ببندند و دست ظالم را باز كنند. اين مسئله از همه بدتر است كه اينها قانون شده است . اگر كسى هم مخالفت بكند، محكوم مى شود به اينكه با نظر جهان و افكار عمومى جهان مخالف است .


reza16


يك جا جماعتى را در شهرهاى آمريكا، زنده زنده در آتش مى سوزانند و صداى كسى در نمى آيد. يك جا هزاران نفر مردم مسلمان در بوسنى و هرزگوين قربانى مى شوند، زنها به آن صورت مورد اهانت قرار مى گيرند، بچه ها آن چنان وضعيتى را پيدا مى كنند و آب از آب تكان نمى خورد. يك جا مثل لبنان و فلسطين اشغالى ، دشمن هزار جور فاجعه به وجود مى آورد، كسى حرفى نمى زند، اما يك جا يك عنصر فاسد مفسد، كه مايه ى فساد است ، فرض كنيد بوسيله فلان مسلمان در مقام دفاع ، مورد هجوم قرار مى گيرد جنجال همه بلند مى شود.
اين همان مطلبى است كه در روايات از پيامبر بزرگوار (ص ) منقول است كه فرمود: روزى خواهد آمد كه در جهان ، منكرها معروف مى شود، و معروفها منكر مى شود. اين بدترين جرم و جنايتى است كه امروز به گردن فرهنگ غربى است كه از علم ، تكنولوژى و ثروت دولتهاى خود براى اين فسادها و ظلمها استفاده مى كنند.
بنابراين بشر احتياج به يك راه جديد دارد. اين راه چيست ؟ آيا راهى كه انقلاب و جمهورى اسلامى ارائه مى دهد، يك چيز جديدى است ؟
جواب اين است كه نه ، راهى كه ما ارائه مى دهيم راه قرآن و اسلام است . البته يك نكته در اينجا وجود دارد و آن اين است كه امروز دو تفسير و دو برداشت غلط و انحرافى از اسلام وجود دارد، كه دشمنان اسلام سعى دارند آنها را گسترش بدهند و ترويج كنند. و اين دو برداشت نيز نقطه ى مقابل يكديگر است و هر دو غلط مى باشد. دشمن هر دو را در مناسبت و اقتضاء خود، ترويج مى كند.
يكى از اين دو برداشت و فهم غلط، فهم كوته نظرانه و تعصب آميز و حاكى از عدم معرفت به اسلام و قرآن است كه اسلام را عبارت مى داند از يك مجموعه ى بسته ى احكام و مقررات صرفا شخصى ، يا حداكثر احوال شخصيه ، و هيچ گونه امكان اداره ى زندگى ، چه رسد به اداره ى دنيا و مسائل مهم مربوط به يك جامعه ، مطلقا در اين فهم غلط از اسلام ، وجود ندارد.
اين فهم غلط مربوط مى شود به گروهى از روحانيون وابسته به دستگاههاى ظلم و يك عده مردم عامى در بخشى از كشورهاى اسلامى ، كه دشمنان اسلام ، دائما بر روى اين تكيه مى كنند. به گمان خودشان ، هر جا مى خواهند انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى را بكوبند، با اين اسلام غلط مقايسه مى كنند و مى گويند: جمهورى اسلامى از اين اسلام جدا و منحرف شده است . اين يك فهم از اسلام مى باشد كه غلط است .
يك برداشت و فهم ديگرى از اسلام نيز وجود دارد، كه نقطه مقابل اين است و به اصطلاح ، يك برداشت متجددانه از اسلام است ، كه امروز به وسيله ى بعضى از فريفتگان يا دست نشاندگان فرهنگ غربى ، تحت نام تساهل ترويج مى شود. مى گويند اسلام دين تساهل است .
بلى . بلاشك در ايلام تساهل هست ، اما كجا؟ تساهل نسبت به چى ؟ اينكه اسلام نسبت به چه چيزى تاهل مى ورزد را مبهم مى گذارند. معتقد به تساهل مطلق اند.
اين هم يك برداشت است . اين برداشت كسانى است كه در واقع حوصله ى عمل كردن به هيچ يك از احكام اسلام را ندارند، مايل نيستند كه نسبت به هيچ تعهدى از تعهدات اسلامى عمل كنند. مى خواهند در مقابل دشمن باز باشند، تا دشمن و مخالفين اسلام بيايند و هر چه مى خواهند از اسلام حذف كنند و تحت عنوان تساهل و روشنفكرى و روشن بينى ، با عكس العملى مواجه نشوند.
اين هم برداشت ديگرى است كه امروز در اطراف دنياى اسلام ، عده اى مروج دارد. تحت عنوان اينكه ما نبايد كارى كنيم كه اسلام در خارج بد معرفى شود. مى گويند: اگر در اسلام اسم جهاد و اسم امر به معروف و نهى از منكر آورده شود، بد معرفى مى شود. اگر اسم جزاى اسلام را بياوريم بد معرفى مى شود. اگر اسم حجاب اسلامى يا حكومت اسلامى آورده شود بد معرفى مى شود.
نزد چه كسى بد معرفى مى شود؟ نزد اربابان غربى آقايان . سران همان فرهنگ مهاجم غربى ، كه مى خواهند هيچ چيزى در مقابلشان نباشد و همه جا را با فرهنگ فاسد خودشان تصرف كنند، اين هم يك فهم ديگر از اسلام است كه يك عده طرفدار دارد، و هر دو برداشت غلط است .
اسلامى كه جمهورى و انقلاب اسلامى ترويج مى كند، اسلامى است كه قرآن به آن ناطق است ، اسلامى است كه يك مجموعه ى كامل اداره ى زندگى انسان ، از نماز تا جهاد، از خانواده تا تشكيل جامعه ، از مسائل شخصى محض تا مسائل عظيم بين المللى ، از تعامل برادرانه با مسلمانان عالم ، با يكديگر و ميان يكديگر، تا تعامل مروت آميز با غير مسلمانها را دارد، كه لاينها كم الله عن الذين لم يقاتلوكم فى الدين و لم يخرجوكم من دياركم ان تبروهم و تقسطواليهم
(24)
بايد با كسانى كه غير مسلمانند، معامله ى مروت آميز بشود.
و در مقابل ، معامله ى شديد و قوى با دشمن مهاجم . انما ينهاكم الله عن الذين قاتلوكم فى الدين و اخرجوكم من دياركم و ظهروا على اخراجكم ان تولوهم .
(25)
همه اين مسائل در اسلام هست ، از اداره ى حكومت يك كشور (كه حكومت از نظر اسلام عبادت است از از حكومت علم و عدل و حكومت علم و تقوا)، تا اداره ى اقتصاد يك كشور كه بر اساس برابرى انسانها در مقابل خيرات عالم است و بر اساس مالكيت هر انسان ، نسبت به كوش و تلاش هود است . نه گرايش سوسياليستى شوق سابق را دارد، نه گرايش سرمايه دارى غرب امروز را، بلكه در امر اقتصاد يك چيز جامع و كامل است . اقتصاد اسلامى ، حكومت اسلامى ، روابط اجتماعى ، روابط انسانى و اداره ى خانواده بر مبناى اسلام ، همه با هم و در كنار هم ، بر يك سلسله معارف متقن ، يك فلسفه ى قوى و استدلال عقلانى بى خدشه متكى مى باشد. اين اسلام است و جمهورى اسلامى بر يك چنين اسلامى متكى است . نسبت به احكام اسلام تبعيض جايز نيست .
خداى متعال در قرآن خطاب به يهود مى فرمايند: افتؤ منون ببعض الكتاب و تكفرون ببعض (26). جهاد اسلام ، امر به معروف و نهى از منكر اسلام و حكومت اسلام را رد مى كنيد، اما نماز جماعت اسلام را قبول مى كنيد!
اين نمى شود، اين جامع نيست كما انزل على المقتسمين الذين جعلوا القرآن عضين ، فوربك لنسئلنهم اجمعين .
(27)
نمى شود كسى مدعى ديندارى و مدعى اسلامى لشد، اما يك بخش از اسلام را كه طبق خواست سردمداران اردوگاه غرب يا فرهنگ غرب است ، بپذيرد و دسته ى ديگر را نپذيرد!