انگيزه هاى مخالفت با حوزه هاى علميه
اگر مى بينيد همه ى آدمهاى حسابى ايران با رضاخان مخالفند، به خاطر آن است كه آدم لات و بى سروپايى بود كه اصلا اسم دين را نشنيده و مزه ى آن را هم نچشيده بود. او در يك خانواده بى سواد لاابالى و دور از معارف دينى تربيت شده بود و وقتى هم كه بزرگ شد، در ميان قهوه خانه ها و ميخانه ها و الواتها پرسه مى زد. اصلا رضاخان كسى نبود كه با دين سر و كارى داشته باشد. مزاجش آماده ى معارضه با دين - آن هم به قصد براندازى - بود. آدمهاى ضعيف النفس بددل كج سليقه يى هستند كه گاهى از كارهاى به اصطلاح عمرانى رضاخان تعريف مى كنند و مثلا مى گويند او راه آهن كشيد و امنيت را برقرار كرد!!بايد از اينها پرسيد كه آيا احداث راه آهن و ايجاد امنيت براى مردم بود يا براى قدرتهاى خارجى ؟! چه كسانى از اين كارهاى به اصطلاح عمرانى سود بردند؟ در حقيقت رضاخان عاملى بود كه انگليسيها او را وارد صحنه كرد تا نظام دينى را در ايران به هم بريزد. ره همين خاطر در سال 1314 شمسى گذاشتن عمامه و حضور روحانيت در جامعه را ممنوع كرد و نظام حوزه ى علميه را به هم زد و روحانيت را مجبور ره خانه نشينى كرد. زمانى كه او رفت و پسرش - محمد رضا- سر كار آمد و بر امور مسلط شد، همين نيت را داشت و همين هدف و راه را- البته به شكلهاى مدرنتر و پيشرفته تر- دنبال كرد و تا روزى كه انقلاب پيروز شد، در اين زمينه جلو رفت .
رژيم پهلوى ساقط شد، ليكن فتنه ى انگيزه هاى اساسى مخالفت با حوزه همچنان ادامه دارد. رژيم ايالات متحده امريكا كه از كودتاى 28 مرداد تا پيروزى انقلاب پشت سر محمد رضا بود و عليه دين فعاليت مى كرد، امروز به وسيله ى بعضى از ايادى خود- كه شايد خودشان هم ملتفت نيستند- مشغول تخفيف و توهين دين و علماى دين و حوزه هاى علميه است . در زمان رضاخان براى اين كه روحانيت را از چشمها بيندازد، مى گفت : روحانيت مفتخور است !! يعنى مثلا عملگى و يا كار ادارى نمى كند، در عين حال به زندگى خود ادامه مى دهد. او با آن عقل ناقص خودش خيال مى كرد كه اگر كسى در بازار، دادوستد نكرد و يا مثلا بيل نزد و به اداره نرفت و شغلى پيدا نكرد، نبايد نان بخورد و اگر خورد، مفت خورى كرده است !! او چون به رسالت دين معتقد نبود، اين حرفها را مى زد و كار عالم دين را باور نداشت .
امروز هم بعضيها همان حرف را به زبان ديگرى مى زنند. كسانى كه مردم را تعليم مى دهند و برايشان زحمت مى كشند و آنها را ديندار مى كنند و بر هدايتشان مى افزايند و زمينه ى تحقق آيه ى شريفه ى اهدنا الصراط المستقيم را فراهم مى آورند، اينها اهل دين و هدايتند و هدايت اين راه محسوب مى شوند. اينها كتاب مى نويسند، درس مى گويند، زحمت مى كشند، كار مى كنند و نان بخور و نميرى را هم به دست مى آودند. مگر طلاب حوزه ى علميه چه قدر از دنيا برخوردارند؟ حقوق يك طلبه فاضل معيل در قم - كه بالاترين حوزه هاى علميه است - نصف حقوق يك عمله كه بيل مى زند، نيست و درآمد اينها از حداقل حقوق ادارى كمتر است . با اين وضعيت آيا مى شود گفت كه روحانيت ما نان خود را از طريق دين مى خورد؟!آيا اين ظلم و حق كشى و بى انصافى نيست ؟ حكومت ما اسلامى است و در آن آزادى بيان وجود دارد و اين سخنان كه از سر بى انصافى بيان شده ، با استفاده از همين فضاى آزاد مطرح شده است .(21)
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)