بارها به منزل ما ريختند و منزل ما را گشتند-
منزل پدرم ، منزل خودم - كاغذها و نوشته هاى من را بارها بردند! خيلى از نوشته ها ويادداشت هاى علمى و غير علمى من از بين رفته ، غارت شده است ؛ بردند، جمع كردند وديگر ندادند! يا وقتى دادند، للّه للّه همه اش را ندادند!
زندگى از لحاظ سياسى ، زندگى سختى بود؛ يعنى زندگى سياسى بسيار زندگى سختى بود، خفقان بود و آزادى نبود. من در دوره ى مبارزات براى جوانها و دانشجوها در مشهد، مدتها درس تفسير مى گفتم ؛ به بخشى از قرآن رسيديم كه راجع به قضاياى بنى اسرائيل بود؛ قهرا راجع اسرائيل هم تفسير قرآن مى گفتيم . يك مقدار راجع به بنى اسرائيل و يهود صحبت كردم ؛ بعد از مدت كمى من را بازداشت كردند! البته نه به آن بهانه ، به جهت و به عنوان ديگرى بازداشت كردند به زندان بردند.
جزو بازجوييهايى كه از من كردند، اين بود كه شما عليه اسرائيل و عليه يهود، حرف زده ايد! توجه مى كنيد؟! يعنى كسى آيه قرآنى را كه راجع به بنى اسرائيل حرف زده بود، تفسير مى كرد و درباره ى آن حرف مى زد، بعد بايد جواب مى داد كه چرا اين آيه قرآن را مطرح كرده است ! چرا اين حرفها را زده و چرا راجع به بنى اسرائيل ، بدگويى كرده است ! يعنى وضع سياسى ، اين گونه وضع سخت و دشوارى بود و سياستها اين قدر ضد مردمى و وابسته ى ره خواست اربابها بود!
البته با اين دو سه كلمه نمى شود اوضاع و احوال دوران اختناق را بيان كرد؛ من اين را به شما مى گويم كه حقا و انصافا ده جلد كتاب هم نوشته بشود و همه ى آنها تشريح و توصيف آن دوران باشد، باز هم نمى شود بيان كرد! و البته بعضى از حرفها هست كه اصلا نمى شود با زبان معمول بيان كرد؛ بعضى از تصورات هست كه جز با زبان ادب و هنر بيان نمى شود. در شعر مى شود بيان كرد، در كارهاى ادبى و هنرى مى شود بيان كرد؛ اما خيلى از آنها را در زبان معمولى نمى شود گفت .(10)
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)