فرار شاه
مقدمات فرار شاه و خانواده اش از 24 دی ماه مهیا گشت و هایزر، فرستاده آمریكا توانست موافقت ارتشیان را با این امر جلب نماید. در 26 دی بختیار از مجلس برای كابینه معلوم الحال خود رای اعتماد گرفت.
شاه مغموم به همراه «شهبانو!» و سه فرزندش – پسر بزرگ شاه از قبل در خارج بود- به سمت فرودگاه مهرآباد رهسپار شد.
هواپیمای جمبوجت 727 با تجهیزات كامل از روزهای قبل مهیای فرار شاه بود.
در حدود ساعت دوازده ظهر هفت فروند هلی كوبتر بر فرودگاه نشستند كه یكی از آنان حامل شاه و خانواده اش بود. بختیار، سرمست از قدرت به بدرقه شاه آمده بود.
طنز و عبرت آموز آنكه بجای بختیار ، شاه ساعتی منتظر ماند تا بختیار از سر برسد!.
شاه در مصاحبه كوتاه كه آخرین جملات وی در ایران بود نیز از كژی پرهیزی نداشت و علت سفر خود را خستگی و استراحت دانست و از وطن پرستی و دلسوزی خود برای مردم سخن راند.
شاه كه اندكی قبل فریاد می زد«هیچكس قادر به سرنگونی من نیست.
چون 700 هزار پرسنل نظامی، همراه با كلیه كارگران و اكثر مردم ایران پشتیبان من هستند»8 ، به سختی مانع گریستن خود شده بود و برای آخرین بار با تشریفات بدرقه از جمله دستبوسی وی همراه شد و به سمت سرنوشتی نه چندان نامعلوم كه تالی بیش از نیم قرن ستمكاری رژیم پهلوی و ریختن خون هزاران تن از مردم ایران زمین برایش رقم خورده بود، پرواز نمود.
روزنامه اطلاعات تیتر زد «شاه رفت».
موجی از شادی فراموش ناشدنی در كشور به راه افتاد.
مردم با در دست داشتن روزنامه، عكس امام و گلهای گلایل پیروزی خود را بر رژیم و آمریكا جشن گرفتند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)