حادثه دوم: تظاهرات تاریخ ساز تاسوعا و عاشورای 57
هرچند حوادث روی داده در سالهای 40 تا 57 ریشه های حكومت پهلوی را یكی پس از دیگری خشكانید، اما تظاهرات چندین میلیونی تاسوعا و عاشورای تهران ضربه نهایی را به رژیم وارد نمود و پس از آن بود كه شاه نومید از تمام دسیسه ها و راهكارهای اربابان آمریكایی خود، توشه عزیمت را بربست.
در نوزدهم آذر 1357 تظاهرات بزرگ و تاریخی تاسوعای حسینی علیه رژیم استبدادی پهلوی با پیام دعوت امام خمینی به وقوع پیوست اما این تظاهرات مقدمه ای بود بر حماسه تاریخی مردم كه در عاشورا به وقوع پیوست.
حاضرین در این تظاهرات كه تا چهار میلیون نفر نیز براورد شده اند شعارهایی تندتر از روز قبل سرداداند. اخبار این تظاهرات درصدر اخبار مهم جهان قرار گرفت.
سازماندهی فوق العاده تظاهرات و نیز كمیت حاضرین دو نكته ای بود كه بیش از سایر مسائل توجه سفیر انگلستان را كه از پنجره سفارت خانه به تظاهرات مشرف بود، جلب نمود؛
«راهپیمایی تاسوعا و عاشورا از نظر عظمت و انضباط و یك پارچگی نمونه و بی سابقه بود... هر دو روز من از ساعت ه صبح تما وقت ناهار من در پشت پنجره اتاق خود صفوف راه پیمایانی را كه از خیابان فردوسی میگذشتند، نظاره می كردم.
درمدت سه تا چهار ساعت عرض این خیابان و پیاده روها مملو از جمعیتی بود كه برای پیوستن به صفوف سایر راهپیمایان در حركت بودند. سیل جمعیت تا آنجایی كه چشم آدم كار می كرد موج می ز. این خیابان فقط یكی از مسیرهای راهپیمایی بود...» 3
به مناسبت راهپیمایی¬های بزرگ تاسوعا و عاشورا، حضرت امام پیامی بسیار مهم صادر كردند و در آن پیام، راه¬پیماییهای اخیر را همه¬پرسی بزرگ ملت ایران بر ضد رژیم شاه نامیدند. ایشان در بخشی از پیام خود فرمودند:
«به عموم ملت شجاع ایران صمیمانه درود میفرستم... این تظاهرات، راه عذر و بهانه را از همه كس و همه دولت¬ها سلب كرد و آنها دیگر نمی¬توانند ادعا كنند كه شاه، قانونی است» 4
اما علاوه بر ویژگی های خود این تظاهرات، آنچه آنرا نقشی مضاعف در تاریخ بخشید موقعیت زمانی آن بود. شاه پس از نومیدی از راهكارهای سركوب گرانه به عوام فریبی از طریق به قدرت رساندن شریف امامی و یكسری آزادی های غیربنیادین پرداخت اما 17 شهریور این نسخه به دست خود رژیم در هم پیچید.
در ادامه حركات ژانوسی رژیم، شاه سرخورده از حربه «آشتی ملی»، استفاده از یك دولت سركوب گر نظامی را به عنوان آخرین كورسوی امید خود را در دستور كار قرار داد و ژنرال ازهاری را به قدرت رساند.
بلافاصله پس از انتصاب ازهاری، كشتار مردم اوج گرفت و تنها در روزهای نخست دولت وی، تعداد بسیاری در شهرهای آبادان، اهواز، بهبهان، مشهد، اصفهان، ساری، نجف آباد، همدان، زنجان، كرمانشاه، بابل و آمل به شهادت رسیدند. 5 اما موج انقلاب به حدی كوبنده بود كه ازهاری را نیز به انفعال كشاند.
ازهاری نیز همچون شخص شاه در عوض پذیرفتن حقایق جامعه به سرپوش گذاری بر آن پای می فشرد. كه ماجرای معروف «نوار» جلوه دادن صدای شعار دهندگان و «رنگ» جلوه دادن خون شهدا گوشه ای از آن بود.
در همین بحبوحه، راهپیمایی میلیونی تاسوعا و عاشورا از این روی تاریخ سازگشت كه ناكارامدی سركوب را عیان ساخته و نابودی آخرین شانس شاه برای ماندن را رقم زد.
سولیوان ، سفیر آمریكا در تهران نیز معتقد بود كه دولت ژنرال ازهاری، آخرین شانس بقای رژیم بود و با این راه پیمایی ها و تظاهرات، در واقع عمر دولت ازهاری به سر آمد و به تبع آن وی توانست صحت دیدگاه را خود به كارتر در زمینه ی مذاكره با مخالفان شاه و زمینه سازی برای خروج شاه اثبات كند.6
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)