غضنفر داشته تو جاده رانندگی می کردی یهو یه کامیون از روبرو بهش نزدیک می شه هر چی می زنه ترمزش نمی گیره
به دوستش می گه اصغر پاشو تصادفو ببین.
یارو شیشه زده بود انواع بستنی موجود است غضنفر می ره داخل می گه یه دونه انواع بستنی بده.
غضنفر برای دوستاش تعریف می کرده رفته بودم جنگل یهو یه خرس گذاشتم دنبال هی من می دوویدم خرسه میومد
لیز می خورد هی من می دوویدم خرسه میومد لیز می خورد ... بهش می گن تا اینجا اومدی خودتو خراب نکردی؟
می گه پس فکر کردید خرسه برای چی لیز می خورد؟
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)