جرجان (گرگان)

گرگان (استرآباد) از ایّام گذشته، منطقه تاریخی و مذهبی بوده است. و مُعَرّب آن جرجان می‏باشد.

طبق روایتی که علاّمه مجلسی نقل می‏کند، حضرت عسکری علیه‏السلام در عصر خویش به گرگان تشریف آورده و با دوستان و یاران بی‏شمار خویش دیدار داشته است.

جعفر بن شریف جرجانی می‏گوید:
در یکی از سال‏ها که به حجّ می‏رفتم، در سامرّا به زیارت امام حسن عسکری علیه‏السلام نائل شدم. در آن سفر، شیعیان گرگان اموال زیادی را در اختیار من گذاشته بودند تا به امام علیه‏السلام برسانم. بعد از تحویل اموال، عرض کردم: شیعیان شما در گرگان سلام رساندند.

امام فرمودند: آیا بعد از انجام حج به گرگان بازخواهی گشت؟ گفتم: بله. امام فرمودند:
از امروز تا صد و هفتاد روز دیگر و در روز جمعه، سوم ماه ربیع الآخر و در ساعت‏های اوّل روز به شهر خود بازخواهی گشت. من نیز در آخرین ساعات آن روز برای دیدار با دوستان و شیعیان‏مان به گرگان خواهم آمد. به آنان این خبر را برسان.

در غیاب تو، نوه‏ات متولّد می‏شود. او را صلت بن شریف بن جعفر بن شریف نام گذار. به زودی خداوند او را به حدّ کمال می‏رساند و او از دوستان ما می‏باشد. برو به سلامت! خداوند تو را سالم به خانواده‏ات باز خواهد گرداند.

امام عسکری علیه‏السلام در گرگان

جعفر بن شریف می‏گوید:
از محضر امام مرخّص شدم و بعد از انجام مراسم حج، در همان روز جمعه که امام فرموده بود، به وطن رسیدم. یاران و دوستانم به استقبال و تهنیت آمدند و من به همه آنان سلام و وعده امام را اعلام کردم و گفتم: که امام در پایان امروز به اینجا خواهد آمد، سؤالات و حاجات خود را آماده کرده و از امام علیه‏السلام بخواهید.

شیعیان بعد از اقامه نماز ظهر و عصر در منزل من اجتماع کرده بودند که ناگاه بدون اینکه ما ملتفت باشیم، امام را در میان خود یافتیم. حضرت فرمودند:

من به جعفر بن شریف وعده داده بودم که در این ساعت نزد شما خواهم آمد. نماز ظهر و عصر را در سامرّا خواندم و به میان شما آمدم تا با شما تجدید عهد کرده و مشکلاتتان را رفع نمایم. اکنون هر نوع حاجت و سؤالی دارید، بگویید.

نضربن‏جابر، اوّلین کسی بود که گفت: ای فرزند رسول خدا! پسرم نابینا است، شفای او را می‏خواهم. امام فرمودند: او را بیاور! حضرت با دستان مبارکش چشمان پسر را مسح کرد و او در همان لحظه شفا یافت. آنگاه شیعیان گرگان یکایک آمده، حاجات خود را از امام خواسته و همگی حاجت روا شدند. امام عسکری علیه‏السلام در همان روز به سامرّا بازگشت.8