و در پایان متن اعلامیه ی حقوق بشر و سرود مارسیز که تو این کتاب خیلی ازش صحبت شده بود که هر دوشون از کتاب غرش طوفان الکساندر دوما هستند براتون می ذارم .
اعلامیه حقوق بشر ::
ماده اول :
افراد بشر مساوی متولد می شوند و از لحاظ حقوق ، آزاد و مساوی زندگی می کنند . افراد بشر نمی توانند از مزایای اجتماعی برخودار گردند مگر به نسبت فایده ای که از آنها عاید عموم می شود .
ماده دوم :
هدف هرگونه سازمان سیاسی باید حفظ حقوق طبیعی و سلب نشدنی انسان باشد ، این حقوق عبارت است از حق مالکیت ، حق امنیت ، حق مقاومت در مقابل تضییقات .
ماده سوم :
اساس هرگونه حاکمیت ، از ملت سرچشمه می گیرد . هیچ فرد یا هیچ دسته از افراد ، نمی توانند از حاکمیت استفاده کنند مگر اینکه از ملت سرچشمه گرفته باشند .
ماده چهارم :
آزادی عبارت از این است که هرکس بتواند هرچه می خواهد بکند ، مشروط بر اینکه اذیت و ضرری برای دیگری نداشته باشد و بنابراین هیچ چیز نمی تواند استفاده از حقوق طبیعی هرفرد را محدود کند ، مگر چیزهایی که به سایر افراد جامعه اجازه دهد که از همین حقوق برخوردار شوند و این حدود فقط باید به وسیله قانون تعیین گردد .
ماده پنجم :
قانون فقط از اعمالی می تواند جلوگیری کند که مضر به حال جامعه باشد و هکذا قانون فقط می تواند امر به اجرای اعمالی بدهد که خودداری از اجرای آنها برای جامعه مضر باشد . هرچه را که قانون منع نکرده نمی توان جلوگیری کرد و هیچ کس نمی تواند کسی را مجبور به اعمالی کند که قانون تصویب نکرده است .
ماده ششم :
قانون عبارت از بیان اراده عمومی است . تمام فرانسوی ها حق دارند بشخصه یا به وسیله نماینده خودشان در به وجود آوردن قانون شریک باشند . قانون اعم از اینکه حمایت کند یا تنبیه و منع نماید برای همه باید یکسان باشد . تمام هم وطنان که از نظر قانون مساوی هستند می توانند که به هر مزیت و مقام وشغل برسند و ماخذ وصول آنها به آن مزایا و مقامات و مشاغل هیچ نوع امتیازی جز صفات نیک و هنر آنها نیست .
ماده هفتم :
هیچ کس را نمی توان متهم یا توقیف یا مبحوس کرد مگر در مواردی که قانون تعیین کرده و به ترتیبی که قانون تجویز نموده است . آنهایی که بر طبق اراده ی شخصی ، درخواست اتهام و توقیف و حبس می نمایند یااوامر دیگری را در این موارد به موقع اجرا می گذارند باید مجازات شوند . هریک از افراد جامعه که بر طبق قانون احضار و یا توقیف شد باید فورا اطاعت کند وگرنه به جرم مقاومت مقصر شناخته می شوند .
ماده هشتم :
مجازاتی که قانون تعیین می کند باید مشخص و روشن باشد و هیچ کس را نمی توان مجازات کرد مگر بر طبق قانونی که قبل از وقوع جرم تدوین و برای اجرا منتشر شده باشد .
ماده نهم :
هرکس تا وقتی که مقصر اعلام نشده بی گناه شمرده خواهد شد و هرگاه توقیف او لازم باشد هرگونه سختگیری که برای نگاهداری وی لازم نیست ممنوع و جدا از طرف قانون جلوگیری خواهد شد .
ماده دهم :
نمی توان به مناسبت عقاید افراد ولو عقیده ی مذهبی باشد مزاحم کسی شد مگر اینکه ابراز آن عقیده نظمی را که به وسیله قانون بر قرار شده مختل نماید .
ماده یازدهم :
آزادی انتشار و مبادله ی افکار و عقاید یکی از گرانبها ترین حقوق آنان است و هر هموطن می تواند افکار و عقاید خود را به آزادی بگوید و بنویسد و طبع کند مگر در مواردی که استفاده نامطلوب از این آزادی از طرف قانون تعیین شود .
ماده دوازدهم :
برای بقای حقوق بشر و هموطن ، باید یک قوه ی عمومی وجود داشته باشد . بنابراین این قوه ، برای آینکه به حال همه و کسانی که قوه مزبور به آنها سپرده شده مفید باشد . باید به وجود بیاید .
ماده سیزدهم :
برای حفظ قوه ی عمومی و هزینه ی اداره ی کشور مالیات عمومی لازم است و این مالیات باید به تساوی و به نسبت توانایی هموطنان از آنها دریافت شود .
ماده چهاردهم :
تمام هموطنان حق دارند که به شخصه یا به وسیله نمایندگان خود در امر مالیات به لزوم آن پی ببرند و نیز حق دارند که به آزادی نظارت کنند که مالیات به چه مصرف می رسد . تعیین میزان مالیات از حقوق هموطنان است .
ماده پانزدهم :
جامعه حق دارد که از هر عامل ، حساب ابواب جمع او را بخواهد .
ماده شانزدهم :
هر جامعه ای که در آن بقای حقوق افراد تضمین نشده و اصل تفکیک قوا در آن تعیین نگردیده فاقد قانون اساسی است .
ماده هفدهم :
مالکیت یک حق مقدس و غیر قابل تخطی است و هیچ کس را نمی توان از مالکیت محروم کرد مگر برای احتیاجات عمومی ، که بر طبق قانون ضرورت آن ها محرز باشد و در این موارد باید قبلا و به طوری عادله به مالک غرامت پرداخته شود .
*******************
سرود ملی مارسیز
************
بند اول :
برویم فرزندان وطن ، روز افتخار فرا رسید ، استبداد و ستمگری علیه شما ، بیرق خون آلود را بر افراشت ، مگر صدای این سربازان بی رحم را در جلگه های ما نمی شنوید ؟ مگر نمی دانید که آنها می آیند تا فرزندان و رفقای ما را حتی در آغوششان سر از تن جدا کنند ؟ هموطنان مسلح شوید ، افواج خود را تشکیل بدهید ، به راه بیفتیم ، به راه بیفتیم ، تا با خون نا پاک آنها مزارع خود را آبیاری کنیم .
بند دوم :
این گروه در هم ریخته ی بردگان و این گروه خیانتکاران و سلاطینی که هم عهد شده اند چه می خواهند ؟ این قیدها و کنده ها و این زنجیر ها را که مدتی است تهیه کرده اند به چه مصرق می خواهند برسانند ؟ آیا می دانید که آنها را برای ما تهیه کرده اند و وای بر ما که جرات به خود داده اند و قصد دارند که ما را به عهد بردگی قدیم برگردانند . هموطنان مسلح شوید ، افواج خود را تشکیل بدهید ... به راه بیفتیم ، به راه بیفتیم ، تا با خون ناپاک آنها مزارع خود را آبیاری کنیم .
بند سوم :
این چه حرفی است که می شنویم ، آیا این گروه وحشی بیگانه می خواهند قوانین خود را در کانونهای خانوادگی ما اجرا کنند ؟ این چه حرفی است که می شنویم ، آیا این سربازان مزدور بدنام می خواهند جنگجویان سرافراز ما را برخاک بیندازند؟ ای خدای بزرگ ، رحم کن ، چون دستهای ما مقید به زنجیر خواهد شد و سرهای ما زیر یوغ آنها خم خواهد گردید و مستبدین فرومایه ، حاکم بر مقدرات ما خواهند شد . هموطنان مسلح شوید ، افواج خود را تشکیل بدهید ، به راه بیفتیم ، به راه بیفتیم تا با خون ناپاک آنها مزارع خود را آبیاری کنیم .
بند چهارم :
بلرزید ای ستمکاران ، بلرزید ای کسانی که از تمام احزاب و دسته ها رانده شده اید زیرا نقشه های تبه کاری شما آشکار شد ، آشکار شد و عکس العمل آن را دریافت خواهید کرد ، هریک از افراد این کشور سربازی است که با شما خواهد جنگید و هرگاه دلیران جوان ما از پا در آمدند این کشور باز فرزندانی تازه به وجود خواهد آورد که همه حاضرند با شما پیکار کنند .
بند پنجم :
وقتی که وارد خدمت سربازی می شویم سربازان مهتر قشوق در صفوف ما نیستند ولی ما گرد و غبار آنها و آثار صفات عالیه آنان را درمی یابیم و بسی رشک می بریم که چرا زنده هستیم و شریک تابوت آنها نشده ایم و در حال غبطه بسیار مباهات خواهیم داشت که انتقام آنها را بگیریم یا در تعقیب آنها به طرف مرگ روانه شویم . هموطنان مسلح شوید ، افواج خود را تشکیل بدهید ؛ به راه بیفتیم ، به راه بیفتیم تا با خون ناپاک آنها مزارع خود را آبیاری کنیم .
بند ششم :
ای فرانسوی ها شما که جنگجویانی سخاوتمند و بلند نظر هستید هنگامی که شمشیر می زنید ضربات خود را متوقف کنید و بر این بیچارگان تیره روز که علیرغم تمایل خود علیه ما مسلح شده اند ببخشایید ... لیکن بر این ستمگران خون آشام ، بر این همدستان تبه کار بویه (کسی که در فرار بی سرانجام لویی شانزدهم در فرانسه دست داشت ) بر این ببرها که بدون ترحم سینه مادر خود را پاره و قطع می کنند نباید ترحم کرد . هموطنان مسلح شوید ، افواج خود را تشکیل بدهید ، به راه بیفتیم به راه بیفتیم تا با خون ناپاک آنها مزارع خود را آبیاری کنیم .
بند هفتم :
عشق مقدس وطن ، تکیه گاه و راهنمای دستهای منتقم ماست ، ای آزادی ، ای آزادی عزیز ، با کسانی که از تو دفاع می کنند همکاری کن و هنگامی که بیرقهای ما با پیروزی تو ای آزادی برافراشته می شود ، دشمنان در پای آن بیرقها در حال نزع ، موفقیت تو و افتخار ما را خواهند دید و جان خواهند سپرد ، هموطنان مسلح شوید ، افواج خود را تشکیل بدهید ، به راه بیفتیم ، به راه بیفتیم تا با خون ناپاک آنها مزارع خود را آبیاری کنیم .
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)