1- علاقه و دلسوزى به هدف‏


علاقه به هدف، عامل خودكارى است كه مدير يك مجتمع بزرگ و يا كوچك را بر سعى و تلاش، و تفوق بر مشكلات وادار مى‏سازد، و غبار خستگى را از چهره جان او پاك مى‏كند و اگر مدير از درون، به كارى كه براى آن گمارده شده است، احساس علاقه نكند، چنين مديريتى فاجعه‏انگيز است .

قرآن به علاقه قابل تحسين پيامبر بر هدايت مردم تصريح مى‏نمايد:
«فلعلك باخع نفسك على آثار هم ان لم يومنوا بهذا الحديث اسفا» (كهف /6)
«شايد جان خود را به دنبال آنان آنگاه كه به رسالت تو ايمان نياورند از دست بدهى!»
اين جمله حاكى از نهايت علاقه يك طبيب اجتماعى است كه در راه مداواى بيمار خود تا آن حد مى‏كوشد كه در پرتگاه هلاك و نابودى قرار مى‏گيرد و در آيه ديگر مى‏فرمايد:
«ولا تحزن عليهم ولا تكن فى ضيق مما يمكرون» (نمل /70)
«برگستاخى كافران غم مخور، از مكرو حيله آنان بر خود فشار مده»
باز مى‏فرمايد: «فلا تذهب نفسك عليهم حسرات ان الله عليم بما يصنعون» (فاطر /80)
«جان خود را بر اثر شدت تأسف بر آنها از دست مده، خداوند از آنچه كه انجام مى‏دهند آگاه است».
«فلا يحزنك قولهم انا نعلم ما يسرون و ما يعلنون» (يس /76)
«سخنان آنان تو را غمگين مسازد، ما از كارهاى پنهانى و آشكار آنان آگاهيم».
آيات در اين مورد كه حاكى از علاقه عميق و فزون از حد اين رهبرى آسمانى به هدايت امت خود است بيش از اينها است و ما براى فشرده گويى به همين اندازه اكتفاء مى‏كنيم.