684900e22c429em2

در شام چون یزید ز طغیان حیا نمود
شد خسته از شقاوت و ترک جفا نمود
تا رفت توسن ستم و جور و ظلم راند
چون لنگ شد زقهر ، در لطف وانمود
یعنی ز رنج و محنت بی منتهای شام
میل رهائی حرم مصطفی نمود
باور کن که کرد ترحم بحالشان
با این عمل برای رضای خدا نمود
tsfkb9hb75ykfnbd0kdk
اسباب پرده پوشی خذلان خویش جست
در این خیال ناوک ظلمش خطا نمود
از بهر دفع سرزنش کافرو مجبوس
احسان به اهلبیت شه لافتی نمود
سخریه را باسم محبت بخرج داد
از روی بغض خندة دندان نما نمود
ظالم کبوتران حریم جلال را
بگرفت بال بست و شکست ورها نمود
tsfkb9hb75ykfnbd0kdk
یک دودمان زآل علی را یتیم کرد
یکجا اسیر پنجه آل زنا نمود
جرّاره وار مار صفت نیش خویش زد
آنگه بنای چاره و فکر دوا نمود
از تیشه کند ریشة گلزار دین و بعد
با شاخه­اش حکایت نشو و نما نمود
یعنی زبعد قتل جوانان فاطمه
بنیاد عذر خواهی زین العبا نمود
tsfkb9hb75ykfnbd0kdk
بگشود دست دختر شیر خدا ز بند
وانگه بچشم خلق بایشان عطا نمود
زنجیر را زگردن زین العبا گشود
یمار را خلاص زقید بلا نمود
هر حاجتی که قبلة حاجات خلق داشت
آن ناروای کافر بیدین روا نمود
هر غارتی که از حرم شاه برده بود
تسلیم شاهزادة بی اقربا نمود
tsfkb9hb75ykfnbd0kdk
...

684900e22c429em2