صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 33 , از مجموع 33

موضوع: طهارت و اسرار آن

  1. #31
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    مى گويم :
    بر حسب طريقه ما (تشيع ) در ترتيب چيدن ناخنهاى دست همين توجيه نسبت به روايت دوم كه غزالى آن را نقل كرده درست است ، چه طريقه ما به مطالبى كه غزالى پيرامون اين حديث نقل كرده است نظر نمى كند، و به آنچه پيامبر بزرگوار صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در نظر داشته بسنده كرده ، و دستها را به حال خود وا گذاشته است . اما راز ترتيبى كه در روايت نخست است شايد اين باشد، كه در يكايك انگشتها پس از نخستين آنها ضمن حفظ ترتيب و به حال خود گذاشتن دستها تيامن يعنى شروع از راست رعايت شود.
    غزالى مى گويد :
    اين دقايق و اسرار ترتيب ، در پرتو انوار نبوت در يك لحظه منكشف مى شود، و تنها رنج و تعب ماست كه به درازا مى كشد، سپس اگر آن را بى مقدمه از ما بپرسند بسا به ذهن ما خطور نكند، و چنانچه عمل پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ترتيبى را كه در آن رعايت مى كرده است براى ما ذكر كنند ممكن است در سايه كمك آن حضرت به شهادت حكم و آگاهى بر معناى آن ، مقصود استنباط شود، و نبايد گمان كرد كه افعال او در همه حركات از وزن و قانون و ترتيب بيرون بوده است ، چه در همه افعال اختيارى كه فاعل در ميان دو قسم يا چند قسم مخير است به حكم اتفاق بر يكى از آنها اقدام نمى كند، بلكه به آنچه مقتضى اقدام و تقدم است دست مى زند، زيرا كارى را ناانديشيده و بر حسب عادت انجام دادن - چنان كه اتفاق مى افتد - خوى چهار پايان است ، و ضبط و رعايت حركات ضمن سنجش معانى آنها خوى اولياى خداوند است ، و هر قدر اعمال و حركات انسان و خطورات قلبى او به ضبط و قاعده نزديكتر، و از اهمال و ناموزونى و بيهودگى دورتر باشد، قرب او به مرتبه پيامبران و اولياى خداوند بيشتر، و تقرب او به درگاه بارى تعالى آشكارتر است ، زيرا آن كه به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نزديك است به توجه به قرب آن حضرت نزد پروردگار لامحاله چنين شخصى به خدا نزديك است ، چه قريب قريب در مقايسه با غير، قريب است . ما به خداوند پناه مى بريم از اين كه زمام حركات و سكنات ما به سبب هواى نفس به دست شيطان باشد. اينك از نظم حركات آن حضرت در سرمه به چشم كشيدن او عبرت گير، زيرا چشم راست را سه بار و چشم چپ را دو بار سرمه مى كشيد (1094)، و از چشم راست شروع مى كرد، و اين به سبب شرافت آن بود، و تفاوتى كه ميان دو چشم قائل مى شد براى اين بود كه مجموع سرمه كشيدنها به عدد فرد ختم شود، و عدد فرد بر زوج برترى دارد، زيرا خداوند فرد و يگانه است و عدد فرد را دوست مى دارد، و نبايد فعل عبد از مناسبت با صفتى از اوصاف پروردگار خالى باشد، از اين رو در استنجاى با سنگ نيز عدد فرد مستحب است . و اين كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در مجموع به عدد سه با آن كه فرد است اكتفا نفرموده براى اين است كه در اين صورت لازم بود چشم چپ يك بار سرمه كشيد شود، در حالى كه غالبا سرمه با يك بار كشيدن بيخ پلكها را فرا نمى گيرد، و اين كه چشم راست را بر چپ زيادتى مى داده از اين نظر بوده كه جمع آنها در عدد فرد مستلزم زيادتى است و چشم راست افضل و به اين زيادتى سزاوارتر است . (1095)
    اگر گفته شود چرا در چشم چپ به عدد زوج اكتفا فرموده پاسخ اين است كه ضرورت ايجاب مى كند، زيرا چنانچه هر كدام را به عدد فرد سرمه مى كشيد مجموع آن دو زوج مى بود، و آشكار است كه فرد به اضافه فرد زوج است ، و رعايت فرد بودن عدد در مجموع فعل كه به منزله عمل واحدى است پسنديده تر از رعايت آن در هر يك از دو جزو فعل مى باشد، با اين حال مى توان هر يك از چشمها را سه بار سرمه كشيد.
    اگر ما بخواهيم نكته هايى را كه آن حضرت در حركات و اعمال خود رعايت مى فرمود پيگيرى و بررسى كنيم سخن به درازا مى كشد، از اين رو بايد ناشنيده را با شنيده قياس كرد. و بايد دانست كه عالم نمى تواند وارث پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باشد مگر آن كه بر همه معانى و مقاصد شريعت آگاهى داشته باشد، تا آن حد كه ميان او و پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جز يك درجه كه آن مرتبه نبوت است فاصله نباشد، و اين همان درجه اى است كه ميان ارث برنده و ارث گذارنده وجود دارد، زيرا ارث گذارنده كسى است كه مال را به دست آورده و در تحصيل آن مستقل و بر تصرف در آن مقتدر بوده است ، و ارث برنده كسى است كه مال را كسب نكرده و بر آن قدرت نداشته ليكن به او منتقل شده و پس از حصول بر آن تسلط يافته است . بارى اين معانى با آن كه ساده به نظر مى آيند ليكن چون با اسرار و اعمال آنها در نظر گرفته شوند در ابتدا جز پيامبران خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پس از آنها عالمانى كه وارث پيامبران و خوشه چين خرمن دانش آنهايند كسى قادر به درك آنها نيست .

    در الفقيه آمده است كه غياث بن ابراهيم از جعفر بن محمد(ع ) از پدرش از على (ع ) روايت كرده كه فرموده است : ((اشكالى ندارد كه زن ختنه شود اما مرد ناگزير از آن است .)) (1097)
    در روايت صحيح آمده كه امام صادق (ع ) فرموده است : ((ختنه پسران از سنت است و ختنه دختران از سنت نيست .)) (1098)
    در روايت ديگرى است : ((ختنه زنان بزرگوارى است ، و از سنت نبوده و چيز واجبى نيست و چه چيزى بالاتر از بزرگوارى است .)) (1099)
    8 - پوست حشفه - پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده است : ((ختنه در مردان سنت و در زنان بزرگوارى است .)) و اين را عامه و خاصه (1096) روايت و از امام صادق (ع ) نيز نقل كرده اند.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #32
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    غزالى مى گويد :
    عادت يهود اين است كه كودك را در روز هفتم ولادت ختنه مى كنند، ولى اگر بگوييم اين كار تا زمانى كه كودك دندان در آورد به تاءخير بيفتد، محبوبتر و از خطر دورتر است .
    مى گويم :
    سزاوارتر آن است كه ختنه كودك در روز هفتم ولادت صورت گيرد. در كتابهاى كافى و الفقيه به سند صحيح روايت است كه عبدالله بن جعفر حميرى به امام ابى محمد حسن بن على (ع ) چنين نوشت كه از امام باقر و صادق (ع ) روايت شده كه فرزندانتان را در روز هفتم ختنه كنيد تا پاك شوند، زيرا زمين از بول ختنه ناشدگان نزد خدا ناله مى كند، اينك فدايت شوم در شهر ما حجامتگرى كه ماهر باشد و بتواند كودك هفت روزه را بخوبى ختنه كند وجود ندارد، اما حجامتگر يهودى كودكان مسلمانان را ختنه كند يا نه ؟ امام (ع ) در پاسخ نوشت ((روز هفتم سنت است با سنتها مخالفت نكنيد ان شاء الله .))
    كافى به سند خود از امام صادق (ع ) روايت مى كند كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده است : ((فرزندانتان را روز هفتم ختنه كنيد؛ چه آن پاكتر و خوبتر است و رويش گوشت را سريعتر مى كند، و زمين از بول ختنه شدگان چهل روز در نجاست به سر مى برد.)) (1100) و در اين باره اخبار ديگرى نيز وارد شده است .
    و نيز كافى به سند صحيح از على بن يقطين نقل مى كند كه گفته است : از ابوالحسن امام موسى به جعفر(ع ) درباره ختنه كودك هفت روزه پرسيدم كه آن سنت است و يا تاءخير در آن . از اين دو كدام افضل است ؟ فرمود: ((در هفتمين روز سنت است و اگر تاءخير شود اشكالى ندارد.)) (1101)
    و نيز به سند خود از امام صادق روايت مى كند كه امير مؤ منان (ع ) فرموده است : ((هنگامى كه مرد مسلمان مى شود بايد ختنه گردد هر چند عمرش ‍ به هشتاد سال رسيده باشد.)) (1102)
    در الفقيه مرازم بن حكيم از ابى عبدالله (ع ) روايت كرده كه فرموده هنگامى كه كودك ختنه شد بگويند: (( اللهم ان هذه سنتك و سنة نبيك صلواتك عليه و آله و اتباع منالك و لنبيك بمشيتك و بارادتك و قضائك لامراءردته و قضاء حتمته و امر انفذته فاءذقته حر الحديد فى ختانه و حجامه لامرانت اعرف به منى اللهم فطهره من الذنوب و زد فى عمره وادفع الافات من بدنه و الاوجاع عن جسمه و زده من الغنى وادفع عنه الفقر فانك تعلم و لا نعلم . )) (1103)
    ابوعبدالله امام صادق (ع ) فرموده است : ((هر مردى كه اين دعا را در موقع ختنه كردن فرزندش نخوانده است آن را پيش از آن كه به حد بلوغ برسد بر او بخواند اين دعا او را از سوزش حربه آهنين قتل و غير آن ايمن خواهد داشت .)) (1104)
    غزالى مى گويد :
    و بايد در ختنه زن زياده روى نكند. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به ام عطيه كه ختنه گر بود فرمود: ((اندك ببر و در آن زياده روى مكن ، چه ترك آن چهره را تازگى مى بخشد و محبت شوهر را به بار مى آورد.)) (1105)، يعنى طراوت رخسار را زياد و مباشرت را نيكو مى گرداند.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #33
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    مى گويم :
    در كافى و كتابهاى ديگر ما اين حديث بدين صورت است كه ((هر گاه ختنه كنى زياده روى و تعدى مكن ، چه ميانه روى در آن رنگ چهره را پاكيزه تر، و مباشرت با او را نيكوتر مى كند.)) (1106)
    در روايت ديگرى است كه آن حضرت به ام حبيب كه دختران را ختنه مى كرد فرمود: ((اى ام حبيب ! كارى را كه پيش از اين انجام دادى امروز هم انجام مى دهى ؟)) عرض كرد: آرى اى پيامبر خدا مگر آن كه حرام باشد و مرا از آن نهى كنى ، فرمود: ((نه بلكه حلال است ؛ نزديك من بيا تا به تو ياد دهم ))، پس نزديك آن حضرت رفت ، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: ((اى ام حبيب ! هنگامى كه اين عمل را انجام مى دهى در بريدن زياده روى مكن يعنى از ته مبر و اندكى از آن قطع كن كه اين چهره را تر و تازه مى كند، و بر محبت شوهر مى افزايد.)) (1107)
    غزالى مى گويد :
    به جز الت و شيوايى الفاظ آن حضرت در كنايه بنگر، و به تابش انوار رسالت كه از مصالح آخرت است و آخرت مهمتر مقصد نبوت است توجه كن كه مصلحتهاى دنيا را نيز بر او مكشوف ساخته ، و با اين كه او امى و درس ‍ نخوانده بوده حتى چنين موضوع كم ارزشى كه اگر از آن غفلت شود بيم آن است كه موجب ضرر و زيان گردد از نظر او پوشيده نمانده است . منزه است خداوندى كه او را براى جهانيان رحمت قرار داده است تا در سايه بعثت او مصالح دنيا و دين آنها را جمع و تاءمين فرمايد.
    غزالى مى گويد :
    اينها مطالبى بود كه بر آن شديم آنها را پيرامون انواع آرايش و نظافت ذكر كنيم . و از سه حديث ، دوازده سنت در تن حاصل مى شود كه پنج تاى آنها در سر است و آنها عبارتند از: فرق موى سر، مضمضه ، استنشاق ، مسواك و كوتاه كردن شارب ؛ سه تا در دست و پاست كه آنها چيدن ناخن ، شستن بندهاى انگشتان و پاك كردن سر آنهاست ، و چهار تا در اندام است كه عبارت از ستردن موى زير بغل ، زدودن موى زهار، و استنجاى با آب است . و درباره همه اينها احاديث وارد شده است .
    مى گويم :
    در الفقيه آمده است كه : حنيفيت ده سنت است كه پنج تاى آنها در سر و پنج تاى ديگر در تن است ، (1108) سپس شيخ صدوق آنچه را غزالى ذكر كرده بجز شستن بندهاى انگشتان و نظافت سر آنها، بقيه را ذكر كرده است .
    غزالى مى گويد :
    و فرق سر گذاشتن براى كسى است كه موى سرش بلند باشد، و او اگر فرق سر نگذارد خداوند در روز قيامت با اره اى از آتش فرق سر براى او خواهد گذاشت .
    در النهاية آمده است كه در بدن ده سنت است و استحداد را كه به معناى ستردن موى زهار با تيغ است از جمله آنها شمرده و حديث ديگرى نيز ذكر كرده و آن اين كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده است : مهلت دهيد تا موهاى ژوليده شانه و موهاى عورت سترده شود.
    غزالى مى گويد :
    چون در اين كتاب غرض ما بيان طهارت ظاهر است نه باطن به آنچه ذكر شد بسنده مى كنيم ، و بايد دانست كه ناپاكيهاى باطن و آلودگيهايى كه واجب است از درون انسان زدوده شود بيش از آن است كه بتوان آنها را شماره كرد، و ما به خواست خداوند آنها را در بخش مهلكات به تفصيل ذكر خواهيم كرد، و راههاى ازاله و تطهير دل را از آنها شرح خواهيم داد. در اين جا كتاب ((اسرار طهارت و مسائل مهم آن )) از كتاب المحجة البيضاء فى تهذيب الاحياء پايان مى يابد و پس از آن كتاب ((اسرار نماز و مسائل مهم آن )) ذكر مى شود. و ستايش ويژه خداوند است در آغاز و پايان و آشكار و نهان .


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/