سيد مرتضى و گروهى از فقيهان براى ازاله نجاست ، ورود آب را بر متنجس شرط دانسته اند، و اگر اين كار به عكس انجام شود نبابراين كه آب قليل با ملاقات نجاست نجس مى شود، آب نجس شده و طهارت محل صورت نگرفته است ، و شهيد اين قول را باطل شمرده ، زيرا امتزاج آب با نجاست در هر دو صورت تحقق مى يابد، و ورود آب بر آن مانع صدق تلافى آن با نجاست نيست ، از اين رو وى در هر دو حال قائل به نجاست آب و طهارت محل شده است . اما حق اين است كسى كه قائل است به اين كه آب قليل به مجرد ملاقات با نجاست نجس مى شود ناچار است يكى از دو امر را بپذيرد، يا اقوال وارد را تخصيص دهد به آب قليلى كه با عين نجاست ملاقات كرده نه با متنجس يعنى چيزى كه نجاست آن به غير تطهير شرعى زايل مى شود، و يا ازاله نجاست با آب قليل را مطلقا جايز نداند، و دومى خلاف اجماع بلكه از ضروريات دين است بنابراين اولى جايز و محقق است ، و آنچه مويد آن مى باشد اين است كه از ادله وارد در اين باب چيزى بيش از اين استفاده نمى شود. بنابراين واجب است در هر نجاستى متنجس دو با شسته شود تا درباره اول عين نجاست بر طرف گردد، و در اين بار غساله و محل طهارت به نجاست باقى هستند، و با شستن بار دوم هر دو پاك مى شوند، و فرقى ميان ورود آب بر نجاست و عكس آن نيست ، و در اين باره شواهدى از اخبار در دست است . حتى مى گوييم : براى نجس شدن غير از آب به سبب تماس با متنجس نيز هيچ دليلى وجود ندارد، و چنان كه از بررسى اخبار روشن مى شود، ادله موجود تنها گوياى اين است كه اشيا بر اثر تماس بر عين نجاسات نجس مى شوند، حتى بسا از بعضى اخبار حكم به طهارت اشيايى كه با متنجس ملاقات مى كنند استفاده مى شود، و با تمسك به اين اخبار ريشه وسواس از روى زمين كلا بر كنده مى شود. جز آن كه اين فتوا از نظر مردم امر بزرگى است مگر براى مردمى كه خداوند آنان را هدايت فرموده است ، زيرا وسواسيهايى كه بيشتر اهل تقليدند صدور چنين فتوايى را بزرگ و غير منتظره مى شمارند، و نعمت خدا را كفران و در برابر وسعت رحمت او ناسپاسى مى كنند. در حديث آمده است : ((خوارج به سبب نادانى بر خويشتن سخت گرفتند، و دين از آنچه آنها عمل مى كردند بخشنده تر و با گذشت تر است .)) (884) بنابر مشهور ازاله نجاست با مايعاتى غير از آب جايز نيست ، بر خلاف آن كه شيخ مفيد و سيد مرتضى تطهير با آب مضاف را جايز دانسته اند و سيد مرتضى تطهير اجسام صاف را با كشيدن دست به روى آن به گونه اى كه عين نجاست زايل شود مجاز شمرده زيرا علت كه عين نجاست بوده برطرف شده است ، و با توجه به بعضى اخبار مى توان بدين فتوا اطمينان كرد. اما در مورد طهارت باطن اعضا شك نيست كه با زوال عين نجاست از ظاهر پاك مى شوند، به همين گونه است اعضاى حيوانات بجز اعضاى انسان چنانچه نجس شوند.
مستحب است براى اطمينان در ازاله نجاست چيزى كه نجس شده دو يا سه بار شسته شود، و اگر متنجس جامه اى است كه در آن نماز مى خواند خود او آن را بشويد، و نيز مستحب است لباسى كه از بول كودك شيرخوار نجس شده فشرده شود، و خون كمتر از يك درهم در هنگام نماز از لباس زايل گردد، و رنگ آن با گل ارمنى و امثال آن زدوده شود، و كسى كه خون قروح و جروح بر جامه اوست روزى يك بار آن را بشويد، و ديگر مكروهات در نماز را برطرف كند.
غزالى مى گويد :
((شايسته است انسان با توجه به لزوم ازاله نجاسات ، تطهير دل را از نجاستها و پليديهاى اخلاقى لازم شمارد، چه هنگامى كه به او دستور داده شده از ظاهر بدن كه پوست است و جامه اش كه از هر چيز از ذات يعنى قلب او دورتر است پليديها را بزدايد لازم مى آيد بكوشد قلب خود را با آب توبه ، و پشيمانى بر كوتاهيهايى كه كرده ، و تصميم عدم باز گشت به گذشته تطهير كند، و بدين طريق باطن خود را كه نظر گاه معبود است از پليديها پاكيزه سازد.))
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)