آیا می دانستید که واژه ی دو قلوو عبارت دو لوکس (De Luxe) هیچ ارتباطی با عدد ۲ (دو) ندارد ؟

واژه ی ترکی دو قلو اسمی مرکب از " دوق " و " لو " است که روی هم همزادها معنی می دهد و هیچ گونه ارتباطی با عدد ۲ (دو) فارسی ندارد که اگر بانویی احیانن سه یا چهار فرزند به دنیا آورد بتوان آنان را سه قلو یا چهار قلو نامید. این کودکان را می توان دوگانه، سه گانه و مانند آن نامید.



در عبارت فرانسوی دو لوکس De Luxe نیز که بسیاری گمان می کنند با عدد ۲ (دو) فارسی ارتباطی دارد و لابد سه لوکس و چهار لوکس آن هم وجود دارد، De حرف اضافه ی ملکی است به معنی " از" ( مانند Of در انگلیسی یا Von در آلمانی ) و Luxe به معنی " تجمل و شکوه " است و دو لوکس به معنی " از نوع تجملاتی " است. یعنی هر چیزی که دولوکس باشد، نه از نوع ساده و معمولی، بلکه از نوع تجملاتی و با شکوه آن است.
آیا می دانستید که ما برخی از واژه ها، عبارات و اصطلاحات زبان فارسی را یا نادرست به کار می بریم، یا نادرست می نویسیم و یا نادرست می خوانیم؟

به کارگیری واژه ها یا اصطلاحات با معنی نادرست




* جمله هایی مانند :
من به او مظنون هستم (می خواهند بگویند: من به او بدگمان هستم)
او در این قضیه ظنین است ( می خواهند بگویند: او در این قضیه مورد شک و گمان قرار دارد)
هر دو نادرست و درست وارونه ی آن درست است.



ظنین صفت فاعلی و به معنی کسی است که به دیگری بدگمان است و مظنون صفت مفعولی و به معنی کسی است که مورد شک و بدگمانی قرار دارد. یعنی صورت درست این جملات می شود:
من به او ظنین هستم .( یعنی من به او بدگمان هستم)
او در این قضیه مظنون است. ( یعنی او در این قضیه مورد شک و گمان قرار دارد)
* مصدر عربی فقدان به معنی گم کردن، گم شدن و از دست دادن است و معنی نبود ندارد و درمورد مرگ و فوت کسی هم باید گفت: در گذشت، یا رخت بر بست.
* یا مثلن می گویند: " کاسه ای زیر نیم کاسه وجود دارد ". در حالی که کاسه هرگز زیر نیم کاسه جای نمی گیرد و در ادبیات هم همیشه گفته اند: زیر کاسه نیم کاسه ای وجود دارد.



* شعر سعدی، یعنی: " بنی آدم اعضای یک پیکرند " را " بنی آدم اعضای یکدیگرند " می گویند.
* علیه در زبان عربی به معنی بر او می باشد و بسیاری از نویسندگان بدون دانستن این معنی، مثلن می نویسند :
بر علیه . . . . مبارزه کنید ! یعنی بر بر او . . . . . مبارزه کنید.
نخست آن که در ادبیات فارسی همیشه به ضد و به خلاف گفته اند که امروز نیز می توان گفت.
دوم آن که در فارسی نه برعلیه چیزی یا کسی مبارزه می کنند و نه به ضد آن. بلکه با چیزی یا کسی می جنگند و پیکار می کنند.
با همین توضیح برای موافقت با چیزی نیز " له آن " حرف می زده اند نه " بر له " آن.



* هنگامی که دانش آموزی در پایان سال تحصیلی در برخی از درس ها نمره ی کافی برای قبولی نمی آورد می گوید در فلان و فلان درس تجدید شدم و یا درباره ی کسی می گویند فلانی امسال تجدید شد. حال آن که این نه خود دانش آموز، بلکه درس های نمره نیاورده است که تجدید می شود و در شهریور ماه باید دوباره جدید شده و از نو امتحان داده شود ، چون این دانش آموزی تجدیدی شده است و باید او را تجدیدی، یعنی دارنده ی درس های تجدید شده نامید.