تنهایی ، گرگ است
مدام طول اتاق را طی میکند
با قدم های هسته...
میرود _ می اید
چشم در چشمم میدوزد
چون آینه ای در برابر آینه
ناگهان تکثیر میشود
گله ای از تنهایی مرا دوره میکنند...
به من نزدیکتر میشوند
نفس هایشان را روی پوستم حس میکنم
بیا.....