بشکن این
آينه ها را
و رها کن همه حرمت اخلاص حقیقت ها را
آينه در بند است
او اسیر اینجاست
او به زنجیر حقیقت گیر است
بشکن این
آينه را
ما دروغیم
دروغی به پیشانی این
آينه ها
باورش هم سخت است
تا بدانی که از روز نخست
همه تکرار دروغ ،
آينه بود
آينه عکس حقیقت ها بود
تو ولی ساده خیالت این شد
که حقیقت همه چهره این
آينه هاست
رو به رویش بنشین
تو فقط عکس خودت هستی و بس
عکس ِعکس ِ تو که وارونه ی توست!
تو که در
آينه می خندی ، نیست!
آينه مرد در این بازی ...