آينه باز صدایم کرد
سوی انبوه هوس
آينه باز نگاهم کرد
پشت تردید نفس
آينه باز مرا حس کرد
وقت نا اهلی این طالع نحس
آينه باز مراحک کرد
روی دیوار تئی قاب شایدم برکه آب
آينه باز تلاوت کرد
شعری از جنس شراب
آينه باز مرا ترساند
اوج هشدار زمان رو به اتمام
آينه باز مرا خنداند سمت پژواک نگاه رو به رخسار
آينه زود ترک برداشت
قبل از اتمام زمان
آينه زود شکست
اما افسوس منم غرق هوس ...