CrThumbaspxPicharif5CImages5C2215C815424244973414ampX250ampY365
مي گويند «زئوس» و «پاراسيو» از معروف ترين نقاشان يونان باستان بودند و با يکديگر رقابت داشتند. روزي آنها در يک مسابقه نقاشي در حضور مردم شرکت کردند تا بهترين نقاشي يوناني انتخاب شود. «زئوس» روي تابلوي خود يک خوشه انگور کشيد و در اين کار چنان مهارتي از خودشان داد که پرندگان به تصور آنکه خوشه انگور واقعي است، به سوي آن هجوم آوردند. «پاراسيو» نيز براي نشان دادن نقاشي-اش از رقيب خود دعوت کرد تا پرده نقاشي را کنار بزند. اما وقتي«زئوس» براي کنار زدن پرده نقاشي جلو رفت متوجه شد که پرده اي وجود ندارد. بلکه «پاراسيو» خود پرده را نقاشي کرده است و در نتيجه همگان برتري «پاراسيو» را به رسميت شناختند. سخن از هنر نقاشي است، هنري که روح خود را از طبيعت وام گرفته و بيانگر عشق و پاکي و زيبايي است. در ميان هنرها، نقاشي مي تواند نزديکترين پيوند را ميان جهان معقول و عالم محسوس برقرار سازد. اما در بين شيوه هاي گوناگون نقاشي، هنر نگارگري ايراني با استفاده صحيح از رنگ، فرم و فضا شايد يکي از شيوه هاي موفق به شمار آيد. هنر نقاشي ايراني سابقه اي بس کهن و ديرينه دارد. بيش از دوازده هزار سال قدمت، آن چنان پشتوانه اي براي فرهنگ و هنر اين مرز و بوم ساخته است که آن را در ميان هنر و تمدن ساير ملل و اقوام شاخص و متمايز مي سازد.
حسن تازيکه متولد 1354 در گرگان است که در زمينه طراحي فرش و گليم، طراحي هنرهاي سنتي، گل و مرغ، تذهيب، تشعير، صورتگري و نگارگري، طراحي معرق و منبت، سوزن دوزي و ديگر رشته هاي وابسته به طراحي در صنايع دستي مشغول فعاليت است. وي فارغ التحصيل رشته فرش، مدرس هنرستان کار و دانش، دانشگاه علمي کاربردي گرگان، آموزشکده عالي فني و حرفه اي دختران گنبد و مدرس سازمان ميراث فرهنگي و صنايع دستي در رشته نگارگري مي باشد. رتبه اول نقاشي فرش گلستان در همايش فرش سال 1387 و کسب رتبه اول در نمايشگاه بين-المللي فرش دستبافت تهران در سال 1378 از جمله عناوين برجسته اين هنرمند گلستاني است.
لطفا براي آشنايي خوانندگان تعريفي از نگارگري ارائه بفرمائيد؟ نگارگري چنان که در فرهنگ معين آمده، تصوير کوچکي است که در آن ريزه کاري به کار رفته باشد و در واقع نوعي نقاشي خاص مشرق زمين است که در آن قواعد علم فناقله و کالبدشناسي رعايت نمي شود و رنگ، جنبه تزئيني دارد. در واقع هنرمند ايراني هيچگاه قصد رسيدن به واقع گرايي نداشته است. بلکه او با توسل به خط، سطح و رنگ، جهان را با نظر خود به صورت ماورالطبيعه مي آرايد. آنها خود را در بند اصول و قواعد طبيعي گرفتار نمي ساختند و آن چه در دل داشتند به ياري قلم بر صفحه نقش مي بستند. دنياي هنر براي هنرمندان اين مرز و بوم، گستره اي است براي رسيدن به کمال و معرفت و کشف و شهودي عاشقانه. موسيقي رنگ و رقص خطوط مي توانند تا بي نهايت تغيير يافته و جنب و جوش موضوع را با متانتي ستودني پاس بدارند. هر کدام از اين رنگ و خطوط، رمز و رموزي را در دل خود دارد که ريشه در فطرت پاک آدمي دارد که هنرمندان جوياي کمال را به منبع اصلي الهامات و زيبايي وصل مي کند. هر دم از روي تو نقشي زندم راه خيال با که گويم که در اين پرده چه ها مي بينم
2ـ پس در واقع هنرمندان از اين رمز و رموز، براي اشاره به باورها و انديشه هاي موجود درآئين-شان بهره مي بردند، در مورد جايگاه رمز و رموز در هنر نگارگري توضيع بيشتري مي فرمائيد؟
نگارگري ايراني از انديشه فلسفي، عرفاني که با روح ايراني سازگار است نشات گرفته و هنرمند، هنرورزي-هاي خود را غالبا در خدمت اعتقادات مذهبي خويش قرار مي داده است. در کتابي تحت عنوان رموز نهفته در هنر نگارگري، از اين رمز و رموز به زيبايي سخن به ميان آمده که به اختصار توضيح مي دهم. در اين مبحث، خطوط را همچون نفس آدمي که دائم در ضعف و گاهي در قدرت به سر مي برد مي داند که با ضعف و قدرت ترسيم مي شوند و در ارتباط با يکديگر حکايت گر نقش هايي شگرف و طرح هاي عاشقانه مي شوند، گل نيلوفر (يا شاه عباسي) به عنوان نمادي از انسان کامل و به روشنايي رسيده مد نظر هنرمندان است. تير و کمان، نمادي از دقت نظر و باريک بيني انسان است. صحنه هايي از شکار و گيرودار که در اکثر يادگاري هاي کهن ايران، بر روي سنگ ها و کتيبه ها جاودانه مانده اند.
در هنر ايراني خرس نماد جهل و کفر است و روباه نماد مکر و حيله ، اژدها نماد اميال و خواسته هاي اهريمني آدميزاد و مار نماد افسون و جادوگري سياه و نقطه مقابل و متضاد اين حيوانات غالبا پرندگان هستتند؛ پرندگاني که ماوا در آسمان قدسي دارند و تا بيکران سير مي کند. سيمرغي که نماد کمال است و هماني که يادآور بخت و اقبال و بازي است، نشان از آزادگي و در عين بندگي دارد و بالاخره هدهد خوش خبر که پيام آور تمام پرندگان و مرغان تسبيح خوان و ارواح ملکوتي است. سرهم نشيني و دلدادگي پيرمرد و زن جوان را استاد فرشچيان در اين کتاب به زيبايي بيان مي دارد و عنوان مي کند: "پير مرد در هنر ايراني نشان از صفت کمال خداوند باري تعالي است که با ظاهر پيري شوريده حال، پخته به نمايش گذارده مي شود و زن جوان و زيبارو نيز مظهر جمال خداوندي است که تمامي زيبايي هاي جهان را دربر مي گيرد . هنگامي که کمال و جمال در کنار هم قرار مي گيرند، يک از زيباترين حالت ها در کنار هم قرار مي گيرند؛ يکي از زيباترين حالت ها در هنر نگارگري خلق مي گردد و رمز و رموزي از اين دست که مشتاقان را به تعمق و تحسين و اغلب به حيرت وا مي دارد.
3ـ با توجه به فرمايشات شما و آثار هنرمندان نگارگر، دنياي پر رمز و راز خيال و امور معنوي کاملا در اين آثار مشهود است. از تاثير دائمي تصوف و صوفي گري بر نگارگري ايراني بفرمائيد؟ تصوف در ايران قدمتي چند هزار ساله دارد. يکي از جنبه هاي بارز تصوف اسلامي، لامکاني و لازماني است. نگارگري هنري خارج از مقوله زمان و مکان است. مکاني ناشناخته و غريب که به همه چيز شبيه نيست. هنر نگارگري همواره تلاش داشته حال و هواي عارفانه اي را در قالب آثار خويش نمايان سازد و با نقش و رنگ، شاعر دنيايي باشد که تنها اهل دل و عشاق در آن جاي دارند. مقالات هفت گانه تصوف را که عطار به صورت طلب، عشق، معرفت، استغنا،توحيد،حيرت و فقر و غنا بيان مي دارد را در نقاشي نگار گري به فور مي يابيم.
4ـ با توجه به غناي اين هنر اصيل تاريخچه ي مختصري در مورد اين هنر بفرمائيد؟ نگارگري ايراني از زماني آغاز شد که انسان پاي بر فلات ايران نهاد و در گوشه و کنار اين سرزمين تمدني درخشان را بنا نهاد. در پاسارگاد و تخت جمشيد، نقاشي هاي ديواري وجود داشت که اغلب در بالا و پائين درهاي ورودي قرار گرفته است. در دوره ي اشکانيان، آثار نقاشي ديواري متعددي شناخته شده که قسمت مهمي از اين آثار در خارج از مرزهاي کنوني کشور قرار دارد. در زمان ساسانيان به خصوص شاهپور دوم نگارگري از اهميت خاصي برخوردار بوده است.
نقاشي ساسانيان ساليان دراز در داخل ايران و در ممالک ديگر پايدار ماند و بعدها بر هنر اسلامي تاثير فراوان گذاشت. دربررسي هنر نگارگري در دوران ساساني به نام «ماني» برمي خوريم که نقاشي ايراني با نام وي عجين مي گردد. وظيفه هنرمند نقاش در دوران مانويان، توجه به عالم بالا، عشق و ستايش به سوي فرزندان نور و ايجاد نفرت نسبت به زاده هاي تاريکي بود. با ورود اسلام به اين کشور پهناور و هنرخيز، تغييراتي به وجود آمد و نگارگري ايراني که تنها به خلق نگاره هاي بدون حجم، نور، سايه روشن و به شيوه ي تجريدي مي پرداخت، اکنون به خلق آثاري که بهشت را تداعي مي کرد، روي آورده بود.
پس از بروز اتفاقات تاريخي، نگارگري ايراني به دوران سلجوقي رسيد. دوره اي که در آن شاهد خلق آثاري ارزشمند که ويژگي عمده آن استفاده از رنگ هاي تخت همراه با قلم گيري هاي ظريف و انسان هايي با موهاي مشکي بلند، معمولا بافته شده با قيافه هاي ايراني است، مي باشيم و به همين ترتيب در هر دوره از اين تاريخ شاهد تغييرات و شکل هاي متنوع تري از اين هنر هستيم، تا به امروز.
5ـ آيا غربي شدن تدريجي تکنيک نقاشي ايراني و تاثيرپذيري آن از موضوعات اروپايي را شايسته و سيري در جهت تکامل و تعالي مي دانيد؟ در درک و يادگيري تکنيک، بله. ولي کپي موضوعات و از ياد بردن فرهنگ و اصالت ايراني خود را، خير. استاد فرشچيان، نگارگر برجسته ايراني، آداب و رسوم ، فرهنگ، اعتقادات، باورها و اصالت ايراني خود را همپاي تکنيک هاي جديد نقاشي ، رنگ بندي، پرسپکتيو و... را به بهترين وجه به جهانيان مي شناساند و اين اتفاق بسيار خوبي است. اگر آثار نقاشي در دوره هاي زنديه و قاجاريه را هم بررسي کنيم، تاثير هنر نقاشي غربي به علت مراودات بازرگانان و ارتباط نقاشان با دنياي غرب، بر نقاشي ايراني به وفور به چشم مي خورد.
نقوش غربي، اسلوب و شيوه هاي اروپايي و تکنيک هاي آنان، به خصوص کاربرد تکنولوژي نقاشي غربي ، نقاشي ايراني را دچار تحول و دگرگوني کرد. استفاده از ورني جهت براق کردن و جلوگيري از هرگونه پاک شدگي و آسيب پذيري، وجود وسايل پيشرفته و به خصوص بوم نقاشي، نقاشي در دوره قاجاريه را به پيشرفت چشم گيري رسانيد. استاد کمال الملک به کلي از نقاشي سنتي ايراني دوري گرفته و به طبيعت پرداخته بود. شيوه نقاشي او ناتوراليستي بود و بيشتر از ديگران در اين زمينه تلاش مي کرد. بالاخره در دوره معاصر و نقاشي بعد از کمال الملک نقاشي روند پيروي از الگوهاي غربي را آغاز کرد و به شش رشته و جريان موازي تبديل شد: شيوه نگارگري جديد، شيوه نقاشي قهوه خانه، شيوه نقاشي هاي جديد و نوگرا، شيوه مکتب سقاخانه و شيوه نقاشي خط. در واقع هنرمندان نقاش دوست داشتند از موج عظيم هنر جديد و سبک هاي متداول در غرب اقتباس نمايند.
6ـ هنر نگارگري ايراني يا مينياتور؟ مينياتور در اصل به نقاشي ها و پرداخت کاري هاي بسيار ظريفي اطلاق مي شود که پيرامون به تصوير کشيدن صحنه هايي از کتب مقدس مسيحيان توسط هنرمندان انجام مي شده است. در واقع مينياتور نزد اروپائيان با هنر کتاب آرايي مترادف است که به اکثريت مردمي که سواد خواندن و نوشتن نداشتند فرصت مي داد که از مضامين در غالب مفاهيم بهره مند شوند. اما آنچه را که امروز مينياتور مي خوانيم، نقاشي هاي ظريفي است که بر روي صفحه هاي طلاکاري و نقره کاري ، عاج، چرم و کتب خطي و کلا تمام وسايل زينتي که در دست جا مي شوند، نقش زده مي شود. ولي نگارگري ايراني منحصرا در کتاب يا اندازه کوچک خلاصه نمي شود و مفهوم عام تري دارد و سبک هاي گوناگون نقاشي ايراني را شامل مي شود، چه آنهايي که در کتاب و نسخ قديمي صورت گرفته و يا بر ديوارها و بوم ها ي ديگر انجام يافته است. در دوران صفوي با ورود دولتمردان اروپايي و مراودات با هنرمندان، آنها که نقاشي هاي ايراني را همسان با مينياتور هاي خود مي ديدند، آرام آرام واژه مينياتور را وارد فرهنگ ايران کردند تا جايي که امروز با کمال تاسف هنر ملي خويش را مينياتور مي خوانيم.
7ـ نقاشي ايراني داراي چه ويژگي هايي است؟ از ويژگي هاي نقاشي ايراني مي توانيم به عدم استفاده از سايه روشن، تابش طبيعي نور از يک زاويه خاص، عدم استفاده از پرسپکتيو و نمايش عمق، به کار بردن رنگ هاي درخشان و تخت و نمايش اشيا از بهترين زاويه را عنوان کرد.
8ـ در هنگام خلق آثار اين هنر چه تاثيري در ذهن و روح شما مي گذارد؟ وقتي از عنصر خيال بهره مي گيري و در واقع بيان زيباتري را براي تفکر و نوع نگرش خود به دنياي پيرامون انتخاب مي کني، اين اتفاق خيلي آرامش دهنده و زيباست. وقتي بر روي موضوعي متمرکز مي-شوي ديگر زمان در اختيار تو نيست و ساعت ها در دنيايي که در حال خلق آن هستي سفر مي کني، مشکلات و دغدغه هاي روزمره به کلي فراموش مي شوند و فقط و فقط به انتهاي اين سفر مي انديشي که سربلند و پيروز بيرون بيايي.
9ـ و به عنوان آخرين سوال توصيه شما به جوانان علاقه مند به نگارگري براي ورود به اين رشته هنري چيست؟ براي موفقيت در اين رشته شناخت، علاقه، پشتکار و تمرين مهم ترين اصول هستند. من در ابتدا به دليل مخالفت هاي خانواده به صورت خودآموز شروع کردم، ولي از دوران دانشجويي به صورت حرفه اي وارد اين رشته شدم و زير نظر استادم، آقاي امير خيز، طراحي سنتي را آموزش ديدم. از آن دوران به بعد، بيشتر سعي و تلاش خودم بود. در بيشتر نمايشگاه هاي فرش شرکت مي کردم. در اصفهان ساعت هاي متوالي در ميدان نقش جهان، عالي قاپو، مسجد شيخ لطف ا... و ساير اماکن تاريخي مي نشستم و بناهاي قديمي را نگاه مي کردم .
مطالعه ي فراوان، عکس، تمرين و تمرين و تمرين. و به جوانان عزيز و هنر دوستان هم همين توصيه را دارم. در ابتدا اصالت و قداست اين هنر را درک کنند و با شناخت و علاقه وارد اين رشته شوند. مطمئنا جوانان ايراني با ممارست و تمرين به ياري حق موفق خواهند شد و ما مي توانيم نمونه هايي مثال زدني همچون استاد فرشچيان را به جهانيان معرفي ميکنيم.