من حیث به شما چه ربطی داره!؟
من حیث به شما چه ربطی داره!؟
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای
چون خدا همیشه دو دستش پره
[SIGPIC][/SIGPIC]
حس خيلي بد...
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
بازم دلم گرفته!!
خوب نیستم
خسته.......
سلام به همه رفقــــــــــــــــــا
چقدر سخته كه عشقت روبروت باشه نتونی هم صداش باشیچقدر سخته كه یك دنیا بها باشی نتونی كه رها باشیچقدر سخته كه بارونی بشی هر شب، نتونی آسمون باشیچقدر سخته كه زندونی بمونی، بی در و دیوار، نتونی همزبون باشیچه بدبخته قناری كه بخونه اما رویاش حس بیرونه...چه بدبخته گلی كه مونده تو گلدون غمش یك قطره بارونه...چقدر سخته كه چشمات رنگه غم باشه ولی ظاهر پر از خندهچقدر سخته كه عشقت تو آسمون باشه، ولی آسون بگن چندهچقدر سخته كلامت ساده پرپر شه نتونی ناجی اش باشیچقدر سخته كه رفتن راه آخر شه نتونی راهی اش باشیچقدر سخته كه تو خونه عین مهمون شی، بپوسی، خسته بیرون شیچقدر سخته دلت پر باشه ساكت شی، ولی تو سینه داغون شیچقدر سخته كه یك دنیا صدا باشی، ولی از صحنه خوندن جدا باشیچقدر سخته كه نزدیك خدا باشی، ولی غرق عدا باشی
سلام به همه رفقــــــــــــــــــــــ ــا
چقدر سخته كه عشقت روبروت باشه نتونی هم صداش باشیچقدر سخته كه یك دنیا بها باشی نتونی كه رها باشیچقدر سخته كه بارونی بشی هر شب، نتونی آسمون باشیچقدر سخته كه زندونی بمونی، بی در و دیوار، نتونی همزبون باشیچه بدبخته قناری كه بخونه اما رویاش حس بیرونه...چه بدبخته گلی كه مونده تو گلدون غمش یك قطره بارونه...چقدر سخته كه چشمات رنگه غم باشه ولی ظاهر پر از خندهچقدر سخته كه عشقت تو آسمون باشه، ولی آسون بگن چندهچقدر سخته كلامت ساده پرپر شه نتونی ناجی اش باشیچقدر سخته كه رفتن راه آخر شه نتونی راهی اش باشیچقدر سخته كه تو خونه عین مهمون شی، بپوسی، خسته بیرون شیچقدر سخته دلت پر باشه ساكت شی، ولی تو سینه داغون شیچقدر سخته كه یك دنیا صدا باشی، ولی از صحنه خوندن جدا باشیچقدر سخته كه نزدیك خدا باشی، ولی غرق عدا باشی
من حیث به شما چه ربطی داره!؟
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای
چون خدا همیشه دو دستش پره
[SIGPIC][/SIGPIC]
سلام به همه رفقــــــــــــــــــــــ ـا
اینم حس و حال امروز من
زخمی تر از هميشه از درد دل سپردن
سرخورده بودم از عشق در انتظار مردن
با قامتی شكسته از كوله بار غربت
در جستجوی مرهم راهي شدم زيارت
رفتم برای گريه رفتم برای فرياد
مرهم مراد من بود كعبه تو رو به من داد
ای از خدا رسيده ای كه تمام عشقی
در جسم خالی من روح كلام عشقی
ای كه همه شفایی در عين بی ريایی
پيش تو مثل كاهم تو مثل كهربایی
هر ذره از دلم را با حوصله زدی بند
اين چينی شكسته از تو گرفته پيوند
ای تكيه گاه گريه ای هم صدای فرياد
ای اسم تازهء من كعبه تو رو به من داد
من زورقی شكسته م اما هنوز طلایی
طوفان حريف من نيست وقتی تو ناخدایی
بالاتر از شفایی از هر چه بد رهایی
ای شكل تازه ي عشق تو هديه ي خدايي
با تو نفس كشيدن يعنی غزل شنيدن
رفتن به اوج قصه بي بال و پر پريدن
ای تكيه گاه گريه ای هم صدای فرياد
ای اسم تازهء من كعبه تو رو به من داد
ماندم خسته و تنها
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)