پول
در خواب خوب نيست همان قدر که به چشم عده اي در بيداري خوب است. در بيداري داشتن پول زياد هم موجب رفاه است و هم علتي براي نشان دادن تشخص و بزرگي اما در خواب درست عکس اين است و داشتن پول چه اندک و چه بسيار نشان ابتلا و گرفتاري از نوع کثيف آن است. پول خرد و سکه غم و غصه کوچک است از آن نوع که روزانه براي ما پيش مي آيد و چه بسا شب هنگام فراموش مي کنيم ولي پول به طور کلي نشان دهنده ناراحتي هائي است که پيش مي آيد و زندگي انسان را زشت و نامطلوب مي کند. در مورد مسکوک طلا به حرف (ط) کلمه طلا مراجعه کنيد. اينجا فقط سکه هاي رايج و اسکناس مورد نظر است که مجموعا پول مي شناسيم. چنان چه در خواب ببينيد که مقدار زيادي پول مقابل خود ريخته ايد و سرگرم شمارش آن هستيد خواب شما مي گويد که در آينده گرفتاري هائي براي شما پيش مي آيد. چنان چه از کسي پولي گرفتيد آن شخص براي شما دردسر درست مي کند و اگر خودتان به کسي پول داديد شما براي او ناراحتي هائي را به وجود مي آوريد که شايد خودتان هم نمي خواستيد. روي هم رفته پول و چرک و ابتلا و بد بختي است و اگر در کتاب هاي تعبير چيز ديگري جز اين نوشته شده باشد به نظر من درست نيست چون آن چه در اين کتاب آمده غير از نقل قول ها همه مبتني بر تجربه است. چه شخصي و چه تجربيات ديگران که موثق و معتمد هستند و بودند. براي مثال اين خواب را نقل مي کنم که نمونه خوبي براي اثبات نظر بالا است. دو نفر دوست قديمي يک ملک مشاع داشتند. اين باغ بزرگي بود که از يک ضلع به مزارع شهريار کرج متصل مي شد. موردي پيش آمد که يکي از دو رفيق قديمي و شريک ملکي که خويشاوندي هم داشتند تصمصم گرفت سهم خودش را بفروشد. خريدار حاظر نبود ملک مشاع را بخرد. در مورد تفکيک هم مشکلات ثبتي وجود داشت. قرار شد يکي از دو دوست صميمي سهم دوست ديگر را بخرد و بعد يک جا به خريدار سوم بفروشد. بر سر همين بين دو دوست و دو شريک و دو خويشاوند اختلاف افتاد و دعوا شد و کارشان به نزاع خانوادگي رسيد. شبي يکي از آن ها در خواب ديد که دوست و شريکش که حالا با هم قهر بودند و به خانه او آمده و يک صندوق پول آورده که فلاني بيا اين پول را بگير و سهم خودت را به من بده. صبح کسي که خواب ديده بود خواب خود را براي خانم آتيانوس تعريف کرد و تعبير خواست. او گفت (دوستت به تو تهمت مي زند و گرفتاري بزرگي براي تو به وجود مي آورد) سه روز بعد اتومبيل مسروقه را در مدخل باغي متعلق به همان مرد بيننده خواب يافتند و او را که صاحب باغ بود به اتهام سرقت اتومبيل و همه چيزهائي که در آن بوده بازداشت کردند. سه چهار ماه طول کشيد تا او توانست ثابت کند که دزد اتومبيل نيست و اصلا دزد نمي تواند باشد. در اين فاصله مجبور شد سهم باغش را هم به شريکش بفروشد. سال بعد که سرو صدا ها خوابيد و موضوع تقريبا فراموش شده بود آشکار شد که شريکش اين توطئه را ترتيب داده و به وسيله پسرش اتومبيلي را دزديده و در مدخل باغ او گذاشته بودند. هدف از نقل اين ماجرا اين است که بدانيم پول نشان ابتلا و گرفتاري است و تعبيري که خانم آتيانوس يوناني کرد چه قدر درست و دقيق بود.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)