زندگی سربازان
سربازان پارت از حیث زندگانی خیلی ساده و قانع و بنابر عادت طایفگی و ایلیاتی اغلب در پشت اسب به سر میبردند و در سواری و تحمل سختیهای جنگ و گرما و تشنگی بهحدی پرطاقت بودند که مایهی حیرت رومیها میشدند. پارتها از جنگهای شبانه احتراز میکردند و همین که هوا تاریک میشد دست از مبارزه میکشیدند و با دشمن قطع تماس میکردند و به مسافت خیلی دوراز او اردو می زدند، زیرا ازیک طرف عادت به خندق کنی و استحکام اردوگاه خود نداشتند و از طرف دیگر چون به اسبهای خود خیلی علاقهمند بودند لازم میدانستند شبها به آنها استراحت بدهند.
شیوهی رزم
پارتها چون از فن محاصره و قلعه گیری اطلاع زیادی نداشتند اگرهم در بعضی از جنگها اسباب و آلات محاصره رومیان را به غنیمت می بردند آنها را بیدرنگ خراب و منهدم میساختند. از ارابه های داسدار و گردونه های دوره هخامنشیان در ارتش اشکانی اثری دیده نمی شود زیرا شیوه های رزمی و عملیات سواره آنها اقتضای استعمال ارابه ها را نمیکرده است.
پارتها در فصل زمستان زیاد مایل به جنگ نبودند وبعضی از مورخین رومی این طور تصور می کنند که چون مهارت آنها بیشتر در تیراندازی بود و در فصل زمستان به علت رطوبت هوا زه کمانها سست می شد، تیرهای آنها کاری نبود. ولی بیشتر آنها براین عقیده هستند که چون تأمین علوفه قسمتهای بزرگ سوار در فصل زمستان نامقدور بود و اسبها از کمی علوفه ناتوان و بی پا می شدند، از این رو حتی الامکان در این فصل از جنگ احتراز میورزیدند.
سوارهای پارت در موقع حمله به دشمن رجزخوانی و هیاهو می کردند و طبلهای کوچکی داشتند که با زدن بر آنها غلغله و صدای زیاد راه می انداختند.
در موقع مذاکره صلح رسم پارتها این بود که زه کمانها را می گشودند و با این حال به دشمن نزدیک میشدند. برای حمل آذوقه و علوفه و لوازم جنگی و بهخصوص مقدار زیادی تیر که با خود حمل می کردند پارتها دارای بنههای مرتب بودند و بیشتر از وجود شتر و ارابه استفاده میکردند.
دستاوردهای نظامی
به همین سواره نظام رشید و پرطاقت بود که پارتها توانستند لژیونهای فاتح و شکست ناپذیر امپراطوری روم را در ساحل فرات و دجله متوقف سازند و سرداران معروف و مغرور رومی را مانند کراسوس در نبرد « حران » نابود ساخته و قوای آنتوان سردار دیگر رومی را در مادکوچک( آذربایجان) طوری شکست بدهند که سردار مزبور با تن دادن به عقب نشینی خفتآوری فقط جان خود را از چنگال سوارنظام رشید پارت نجات دهد. ژوستن مورخ رومی در توصیف سلحشوری سوارنظام پارث این طور می نویسد:
«باید با حیرت و تحسین به مردانگی و دلاوری پارتها نگریست. چه پارتها در اثر رشادت و جنگآوری نه تنها مردمانی را که برایشان سیادت داشتند تابع خویش ساختند بلکه دولت روم را در زمانی که به اوج قدرت خود رسیده و سه مرتبه با بهترین سردارانش به ایران حمله ور شد، شکست دادند و در نتیجه معلوم شد پارتها یگانه مردمی هستند که نه فقط با رومیها برابرند بلکه فاتح لشکر روم بشمار می آیند».
---------------------------------------------
این مطلب از کتاب ایرانشهر برداشت شده است
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)