آیا می دانستید که برخی از واژه های عربی مانند "طفیلی"، "خرافه" و . . . که ما در فارسی به کار می بریم، در حقیقت نام شخصیت هایی از عرب هستند؟
«طفیل» (به معنای طفل کوچک) نام «طفیل پسر زلال کوفی» مردی از بنی امیه بوده است که هر گاه گروهی از مردم به مهمانی می رفتند، ناخوانده همراه آنان به مهمانی می رفت و او را "طفیل العرائس" نیز خوانده اند و از این رو در فرهنگ عربی طفیل به معنای ناخوانده بوده است.
خیام می گوید:
قانع به یک استخوان چو کرکس بودن / به زان که طفیل خوان ناکس بودن
با نان جویین خود حقا که به است / کالوده به پالوده*ی هر خس بودن
یعنی اگر نان جوی خود را بخوری به تر است تا پالوده*ی مردم پست را بخوری و خود را آلوده کنی.
انوری ابیوردی می گوید:
جاوید از امتلا چو قناعت شود نیاز / گر یک رهش طفیل برد میهمان تو
یعنی اگر یک بار طفیل، نیاز را به میهمانی تو ببرد جاویدانه از قناعت پر می*شود.
و یا جامی در داستان لاک پشت و مرغابی*ها می*گوید:
میل سفر کرد به میل بطان / مرغ هوا گشت طفیل بطان
و حافظ می گوید:
طفیل هستی عشق اند آدمی و پری / ارادتی بنما تا سعادتی ببری
جهان فانی و باقی، فدای شاهد و ساقی / که سلطانی عالم را طفیل عشق می*بینم
اما امروزه "طفیل" به شکل "طفیلی" درآمده است و به معنای انگل و سربار است.
«خرافه» نیز نام شخص عربی بوده است که ادعا می*کرد که جنیان و پریان او را دزدیده و به میان خود برده*اند و او زمانی در میان آنان زندگی کرده است. اما مردم داستان*های او را باور نمی*کردند و از آن پس به هرچه که باورنکردنی بودند می*گفتند "هذا حدیث الخرافه": یعنی این از داستان*های خرافه است و از آن پس، خرافه به باورهای سست و بی*بنیان گفته می*شود. (به "خرافه" در فرهنگ دهخدا نگاه کنید).