آیا می دانستید که شیخان فرمان روا در برخی از کشورهای همسابه ی ایران که به برکت دلارهای نفتی و پشتیبانی امپریالیستی حکومت و دم و دستگاهی یافته اند، دست آوردهای فرهنگ و ادب و هنر ایرانی و فارسی را زیر عنوان "هنرهای اسلامی" در موزه های جهان زده بندی می کنند و با بی شرمی با انتشار تمبر با چهره ی پورسینا، پزشك، دانشمند و فیلسوف بلند آوازه و جهان شناخته* ی ایرانی را فیلسوف و پزشك دولت عربی می نامند؟
در تاریخ خوانده ایم كه انوری ابیوردی، چكامه*سرای نامدار سده*ی ششم هجری قمری، روزی از راهی می*گذشت. مردی را دید كه در برابر گروهی از مردم، سرگرمِ خواندن شعرهایی از اوست. با شگفتی*زدگی و خشنودی از این كه شعرهایش چنین مردم پسند شده*است، گام سست*كرد و به شنیدن شعرخوانی*ِ آن مرد، درایستاد. آن گاه ار او پرسید: «این شعرها كه خواندی، از كیست؟» مرد پاسخ *داد: «از انوری*ست.» شاعر پرسید: «انوری كیست؟ آیا او را می*شناسی؟» مرد شعرخوان، با بی*شرمی* تمام پاسخ *داد: "انوری خود منم!» انوری – كه از فریب کاری و گستاخی*ِ او سخت برآشفته بود – گفت: «شعر دزدی شنیده*بودیم؛ اما شاعر دزدی نشنیده*بودیم!»
اکنون حكایت این شیخان فرمان روا بر سرزمین*های همسایه*ی میهنِ ماست كه به بركت دلارهای نفتی، حكومت و دم و دستگاهی یافته*اند و برآنند تا آن چه را كه در تاریخ و فرهنگ خود ندارند، یا در بازارمكاره*ی جهانی در ساخت و پاخت با سوداگران آزمند، بخرند و انگ و رنگ خود را بر بخش*هایی از موزه*ها و مجموعه*ها بزنند و یا با دروغ پردازی و دست یازی به گنج شایگان فرهنگ كهن بُنیاد همسایه* ی ایرانی* خود، صاحب شوند و مُهر ِ «عربی!» یا «عربی – اسلامی» را نقش و شناسه*ی آن كنند. یك روز می کوشند تا به خیال خام خود، نامِ خلیج فارس را با گِل نامی ساختگی بپوشانند! روزِ دیگر، با هزینه*كردن دلارهای نفتی، در موزه*های جهان، دست آوردهای فرهنگ و هنر ایرانیان را در بخشی زیر عنوان «هنرهای اسلامی» رده*بندی *می*كنند؛ در حالی كه در هیچ یك از آن موزه*ها، بخش*هایی همچون "هنرهای یهودی / مسیحی / بودایی (و مانند آن ها)" دیده *نمی*شود.
و سرانجام، روزی نیز شاهد آنیم كه دولت نفتی* «كویت»، دست به یك دزدی* آشكار و رسوای فرهنگی زده و با انتشار تمبری با خیال *نگاره*ای از چهره*ی پور ِ سینا (ابن سینا)، پزشك، دانشمند و فیلسوف بلندآوازه و جهان شناخته ی ایرانی، عنوان مضحک "ذكری مرور الف عام علی مولد ابن سینا فیلسوف الدّولة العربیة الاسلامیة و طبیبها" (یادواره* ی هزارمین سال ِ زاد روز ابنِ سینا، فیلسوف و پزشك دولت عربی* اسلامی) را بر آن نهاده*است! زهی گستاخی و بی*شرمی! به *راستی جای حافظ بزرگ*مان خالی*ست كه بگوید: «یا رب این نو دولتان را بر خر خودْشان نشان!...»
دانشمندان، فیلسوفان، ادیبان و هنرمندان – در هرجا كه زاده*شده و اثرهاشان را به هر زبان كه نوشته و پیرو هر كیش و مرامی كه باشند – پیش از هر نسبت و عنوانی كه بدان*ها داده*شود، وابسته به جامعه*ی بشری*اند و هیچ كس و هیچ دستگاهی، نمی*تواند آنان را به استناد زبان نگارش ِ تألیف*ها یا جایی كه در آن اقامت*گزیده و دانش آموخته*اند و یا دین و مذهبی كه بدان باورداشته*اند، به انحصار ِ كشور یا قوم یا دین ویژه*ای درآورد و در مقوله*ی خاصّی از این گونه وابستگی*ها، رده*بندی*كند. پورسینا نیز از این حكم كلی جدا نیست. او كه در سال ٣٧٠ ه. ق. از پدری ایرانی و مسلمان به نام عبدالله از مردم بلخ (در شمال افغانستان كنونی) و مادری ایرانی و مسلمان به نام ستاره از مردم روستای خورمیثن در نزدیكی*ِ شهرِ ایرانی*ِ بُخارا (در ازبكستان كنونی) زاده *شد و در بزرگ سالی اثرهای جهان شمولش را هم به فارسی – زبان مادری*اش – و هم به عربی – زبان جهانی و دانشی* دورانش نوشت. سپس، بسیاری از آن اثرها در درازنای هزاره*ی گذشته به شماری از زبان*های زنده*ی جهان برگردانده *شد؛ چنان كه ترجمه*ی لاتینی* دانش نامه* ی نام دار او قانون در پزشكی، چندین سده، كتاب درسی* دانشگاه*های اروپا بود. اما جز عرب*ها، هیچ قومی، شخصیت او را مصادره* نكرد و ندزدید و به سرزمین و تیره و تبار خود وابسته نشمرد. ملت*های متمدن، او را یك دانشمند و پزشك و فیلسوف ایرانی* جهانی و در خدمت نوع بشر دانستند و با همین عنوان (نه با هیچ عنوان ساختگی* دیگری)، گرامی داشتند و می*دارند. برای نمونه، بنگرید به این تمبرِ به عنوان یادواره و گرامی*داشت پورسینا كه در لهستان و بی هیچ نشانی از مصادره* ی شخصیت او به سود تهیه*كنندگانش چاپ و پخش*شده*است و آن را با تمبر مضحک كویتی بسنجید تا ببینید «تفاوت رَه از كجاست تا به كجا». (از: کانون پژوهش های ایران شناختی)