تفعلی که امشب به دیوان خواجه حافظ زدی رو بیا اینجا بنویس
تفعلی که امشب به دیوان خواجه حافظ زدی رو بیا اینجا بنویس
یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان
وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان
دل آزرده ما را به نسیمی بنواز
یعنی آن جان ز تن رفته به تن بازرسان
ماه و خورشید به منزل چو به امر تو رسند
یار مه روی مرا نیز به من بازرسان
دیدهها در طلب لعل یمانی خون شد
یا رب آن کوکب رخشان به یمن بازرسان
برو ای طایر میمون همایون آثار
پیش عنقا سخن زاغ و زغن بازرسان
سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات
بشنو ای پیک خبرگیر و سخن بازرسان
آن که بودی وطنش دیده حافظ
یا رب به مرادش ز غریبی به وطن بازرسان
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای
چون خدا همیشه دو دستش پره
[SIGPIC][/SIGPIC]
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)