راز گرایش زن و مرد به همدیگر
goleroz
از نگاه آیت الله جوادی آملی



منشأ گرایش مرد به زن و آرمیدن مرد در سایه انسِ به زن، محبت و رحمتی است که خداوند بین آنها قرار داد و این دوستی الهی و رحمت خدایی غیر از گرایش غریزه نر و ماده است که در حیوانها نیز موجود است.
379177178693923120161739020158134159158

شوق و علاقه بین دو چیز، یک پیوند خاص وجودی است و حقیقت هستی نیز دارای مراتب وجودی است (در فلسفه از این مراتب به عنوان مراتب تشکیکی نام برده می شود) از این جهت، اشتیاق و کشش در تمام ذرات هستی، وجود دارد، لیکن در هر مرتبه، حکم خاص همان درجه را دارد؛ این اشتیاق و کشش، گاهی به صورت «جذب و دفع» در اجسام معدنی، ظهور می یابد و زمانی به صورت «گرفتن و دادن» و مانند آن در گیاهان روییدنی، جلوه می نماید و گاهی به عنوان «شهوت و غضب» در حیوانهای غیر تربیت شده، پدید می آید و گاهی به صورت «میل و نفرت» در حیوان های تربیت شده و برخی از انسان های تربیت نشده، ظهور می کند و آن گاه فاصله های طولانی را طی می نماید تا به صورت «تولاّ و تبرّا» و «حُبّ فی اللّه و بُغض فی اللّه » و ... تجلی می یابد. حال آنچه در این مسأله، مهم است، توجه به این نکته است که آیا راز آفرینش زن و مرد و سرّ گرایش این دو به یکدیگر و انگیزه تأسیس خانواده و تربیت انسان کامل، همان گرایش جنسی است و هدفی غیر از خاموش کردن آتش شهوت در کار نبوده و در حیوانات وحشی نیز بیش از انسان یافت می شود و جاهلیت جدید، چونان جاهلیت کهن به آن دامن می زند، یا راز انعطاف زن و مرد و هدف تشکیل حوزه خویشاوندی و پرورش مسجود فرشتگان و جلوه خلیفه اللهی و جامع جلال و جمال و اسمای خداوندی، گرایش عقلی و مهر قلبی و انس اسمای الهی به یکدیگر است تا بتواند معلم ملائکه، تربیت نماید و فرشتگان فراوانی را به خدمت بگیرد و راز بسیاری از اسرار آفرینش را حل نماید؟ چرا که گرایش جنسی در حیوانات نر و ماده نیز یافت می شود و در باره آفرینش حیوان ماده، انگیزه الهی و عقلی، مطرح نیست مگر همان راز عمومی خلقت و کیفیت آفرینش زوجین از هر جنس ـ خواه از گیاه و خواه از حیوان ـ که تحلیل آن خارج از حوزه بحث است.
بنابراین، راز اصیل آفرینش زن، چیزی غیر از گرایش غریزی و خاموش کردن آتش شهوت است که خداوند از آن خبر می دهد. قرآن کریم در آیه 189 سوره اعراف و آیه 21 سوره روم، آرامش زن و مرد را بیان کرد. سپس زن را رکن اساسی ایجاد این آرامش، معرفی کرده، او را در این امر روانی، اصل دانسته و تصریح نمود که مرد، مجذوب مهر زن است. حقیقت هر دو یک گوهر است و هیچ امتیازی از نظر مبدأ قابلی آفرینش بین آنها نیست. در سوره اعراف فرمود: « هُوَ الَّذِی خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْكُنَ إِلَیْهَا » ؛ اوست که همه شما را از یک تن بیافرید و از آن یک تن زنش را نیز، بیافرید تا به او آرامش یابد.


راز اصیل آفرینش زن، چیزی غیر از گرایش غریزی و خاموش کردن آتش شهوت است که خداوند از آن خبر می دهد. قرآن کریم در آیه 189 سوره اعراف و آیه 21 سوره روم، آرامش زن و مرد را بیان کرد. سپس زن را رکن اساسی ایجاد این آرامش، معرفی کرده، او را در این امر روانی، اصل دانسته و تصریح نمود که مرد، مجذوب مهر زن است


منظور از «نفس واحده»، همان حقیقت و گوهر واحد است، یعنی مبدأ قابلیِ تمام شما انسانها یک حقیقت است و در این امر، هیچ فرقی بین زن و مرد نیست، چنان که هیچ امتیازی بین انسان اولی و غیر اولی نیست و این گونه تعبیرها مانند تعبیر «بنی آدم» است که شامل همه انسانها حتی حضرت آدم(علیه السلام) نیز خواهد شد، نظیر آیه: « وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ» (اعراف آیه 172) ؛ و پروردگار تو از پشت بنی آدم فرزندانشان را بیرون آورد و آنان را برخودشان گواه گرفت و پرسید : آیا من پروردگارتان نیستم ? گفتند : آری.
گرفتن میثاق، اختصاصی به فرزندان آدم ندارد، بلکه شامل آن حضرت نیز خواهد بود.
منظور از زوج در این آیه، همانا زن است که جمع آن ازواج می شود نه زوجه که جمع آن زوجات است. تعبیر از زن به کلمه زوجه، فصیح نیست، از این رو در هیچ جای قرآن از زن به عنوان زوجه و از زنان دنیا یا آخرت به عنوان زوجات، یاد نشده، بلکه فقط به عنوان زوج و ازواج، یاد شده است.

در آیه مورد بحث، چون عنوان زن با تعبیر زوج، مطرح شد، بناچار مرد به عنوان شوهر از آیه استفاده می شود و ضمیر مذکر «لیسکن» به مرد برمی گردد، یعنی مرد بدون آفرینش زن «سکینت و آرامش» نداشته، نیازمند انیس است.
ضمیر مؤنث «الیها» به «نفس واحده» برنمی گردد، بلکه به زوج برمی گردد و زوج نیز چنان که گفته شد به معنای زن به کار رفته است و مفاد آن چنین می شود:
گرایش انسی مرد به زن است و بدون آن مأنوس نیست و با وی انس گرفته، آرام می شود. ناگفته نماند که آیه سوره اعراف که نقل شد، مطالب دیگری را در بر دارد که خارج از چارچوب فعلی بحث است.
در سوره روم چنین فرمود:
« وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ» (روم آیه 21) ؛ و از نشانه های قدرت اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفرید تا به ایشان آرامش یابید ، و میان شما دوستی و مهربانی نهاد در این عبرتهایی است برای مردمی که تفکر می کنند.
مطالبی که از این آیه کریمه، استنباط می شود، علاوه بر آنچه از آیه سوره اعراف، بیان شد عبارت است از:
1ـ تمام زنها از نظر گوهر هستی و اصل مبدأ قابلی، همتای مردانند و خلقت هیچ زنی جدای از خلقت مرد نیست. بدون تردید مسأله «طینت» حکم جدایی دارد که طینت و سرنوشت اولیای الهی از دیگران ممتاز است و آن بحث، اختصاص به زن یا مرد ندارد، و در این همتایی بین نخستین انسان و انسانهای بعدی فرقی نیست، چنان که در این جهت، امتیازی بین اولیا و دیگران نیست.
2ـ تمام زنها از لحاظ حقیقت، از سنخ گوهر مردانند، نظیر آنچه که در باره رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) تعبیر شده است که:
« لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ » (آل عمران 164) ؛ خدا بر مؤمنان انعام فرمود ، آنگاه که از خودشان به میان خودشان ، پیامبری مبعوث کرد.
« لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ » (توبه آیه 128) ؛ هر آینه شما را پیامبرى از خودتان آمد كه به رنج افتادنتان بر او گران و دشوار است.
تمام زنها از نظر گوهر هستی و اصل مبدأ قابلی، همتای مردانند و خلقت هیچ زنی جدای از خلقت مرد نیست. بدون تردید مسأله «طینت» حکم جدایی دارد که طینت و سرنوشت اولیای الهی از دیگران ممتاز است و آن بحث، اختصاص به زن یا مرد ندارد، و در این همتایی بین نخستین انسان و انسانهای بعدی فرقی نیست، چنان که در این جهت، امتیازی بین اولیا و دیگران نیست


البته، تفاوت فراوانی بین وجود نورانی نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) و دیگران وجود دارد، لیکن آنها باعث نمی شود که وجود مبارک رسول گرامی(صلی الله علیه و آله) نوعی جدای از نوع متعارف انسان باشد، چنان که وجود نورانی فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نیز دارای امتیازهای فراوانی است که در غیر انبیا و ائمه(علیه السلام) یافت نمی شود، ولی این تمایزهای معنوی، مانع وحدت نوعی آن حضرت با زنان دیگر نخواهد بود. 3ـ منشأ گرایش مرد به زن و آرمیدن مرد در سایه انسِ به زن، محبت و رحمتی است که خداوند بین آنها قرار داد و این دوستی الهی و رحمت خدایی غیر از گرایش غریزه نر و ماده است که در حیوانها نیز موجود است.
در قرآن کریم از گرایش شهوی حیوانات به عنوان آیه الهی، یاد نشده است و آنچه در حدیث زراره از حضرت صادق(علیه السلام) رسیده همین معنا را تأیید می نماید که اصالت در گرایش مرد به زن، همان محبت الهی است؛ زیرا شهوت جنسی به استناد این حدیث، بعد از انس انسانی حضرت آدم به حوّا به او داده شد و در مرتبه قبلی که سخن از مهر قلبی بود، سخن از غریزه شهوی به هیچ وجه، مطرح نبوده و نیست و از این رهگذر، زن، محبوب رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) واقع شده است که فرمود: «حُبِّبَ اِلیَّ مِنْ دنیاکم النساءُ و الطیبُ و قُرَّه عینی فی الصلاه»در پرتو همین نگرش است که امام محمدباقر(علیه السلام) از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل نموده است:
«ما بُنِیَ بناءُ فی الاسلام اُحَبُّ الی اللّه تعالی من التزوی ؛ «در اسلام هیچ بنایی محبوبتر در پیشگاه خداوند تعالی از ازدواج بنا نشد»
امام صادق(علیه السلام) از پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله) نقل می کند: «مَنْ تَزَوَّجَ اَحْرَزَ نِصْفَ دینه ...»«کسی که ازدواج کند نصف دین خویش را حفظ کرده است ...» و حضرت صادق(علیه السلام) فرمود: «اکثر الخیر فی النساء»؛ «بیشترین خوبی در زنان است»


بخش قرآن تبیان

منبع : شبستان، ‌برگرفته از کتاب زن در آیینه جلال وجمال

rozrozroz