اعتراف به قتل همسر و فرزند بعد از 4سال
مردي كه همسر و دختر نوجوانش را به قتل رسانده است بعد از چهارسال به ارتكاب اين جنايت اقرار كرد.
مرد 36سالهای به نام حسين كه ابتدا مدعي بود فردي ناشناس وارد خانهاش شده و همسر و دخترش را به قتل رسانده است، سرانجام تصميم گرفت واقعيت را بگويد و به قتل اعتراف كند. حسين چهارسال قبل به ماموران پليس رباطكريم خبر داد همسرش شكيلا و دخترش مينا كشته شدهاند.
اين مرد كه به شدت گريه ميكرد به پليس گفت: صبح براي رفتن به سر كار از خانه خارج شدم و از همسر و دخترم خبر نداشتم، بعدازظهر كه به منزل برگشتم ديدم آنها كشته شدهاند. وقتي ماموران وارد خانه اين مرد شدند، اجساد روي زمين افتاده بود و آنطور كه حسين ميگفت مقداري طلا نيز از خانه به سرقت رفته بود. به اين ترتيب فرضيه قتل با انگيزه دزدي مطرح و به دستور بازپرس اجساد به پزشكي قانوني فرستاده شد تا نحوه مرگ بهطور دقيق مشخص شود. يك هفته بعد متخصصان پزشكي قانوني اعلام كردند مقتولان با ضربات متعدد چاقو به قتل رسيدهاند. آنها اعلام كردند روي شكم و سينه شكيلا زن 30ساله جاي شش ضربه چاقو وجود دارد كه عمق ضربات نشان ميدهد كسي كه آنها را وارد كرده احتمالا با خشم زياد اين كار را انجام داده است ضمن اينكه ضربه نهايي را به گردن مقتول زده و تقريبا گردن بريده شده است.
آنها در مورد جسد مينا دختر 10ساله نيز اعلام كردند ضربات بر بدن مينا هم متعدد است. اين دختر قصد داشت فرار كند و ضربات در حالت فرار بر بدن او كوبيده شده است. گزارش صحنه قتل هم نشان ميداد يك آشنا جنايت را مرتكب شده است چرا كه اولا مقاومتي در برابر ورود قاتل به خانه صورت نگرفته و درها سالم بود ضمن اينكه وضعيت خانه نشان ميداد شكيلا در حال تميز كردن خانه بود و حين انجام كار با آن فرد درگير شد.
در اين بين راهنماييهاي حسين ميتوانست كارساز باشد، اما او گفت با كسي دشمني ندارد و نميداند چه كسي اين كار را كرده و از آنجايي كه النگوهاي دختر و زنش سرقت شده حدس ميزند فرد قاتل قصد سرقت داشته است. به اين ترتيب پرونده به نتيجه نرسيد و آنچه شك ماموران را برانگيخت، بيانگيزه بودن حسين براي پيدا كردن قاتل بود. بنابراين فرضيه دوم شكل گرفت و ظن پليس اين بار متوجه حسين شد.
اما دلايل و مدارك عليه او آنقدر قوي نبود كه حسين بازداشت شود چرا كه همكاران او در محل كارش گفتههاي وي را تاييد كردند و معلوم شد هرچه در مورد حضورش در محل كار گفته درست است و همكارانش هم چيز غيرعادي در رفتار او نديدهاند.
سرانجام بعد از گذشت چهارسال در حالي كه تجسسها به بنبست رسيده بود، حسين تصميم گرفت واقعيت را بگويد. اين مرد به اداره آگاهي رفت و به قتل همسر و فرزندش اعتراف كرد و گفت: «من و شكيلا مدتها بود با هم مشكل داشتيم. او از اينكه هميشه در خانه بود ناراحت بود. ميگفت نميخواهد اينطور زندگي كند و هر روز با من دعوا ميكرد. روز حادثه گفت قصد دارد به سفر برود، من هم گفتم برو اما حق نداري مينا را ببري اما شكيلا گفت مينا را هم ميبرد. زنم گفت اگر دوست داري تو هم بيايي سركار نرو. جواب دادم نميتوانم اين كار را بكنم و حتما بايد سركار باشم. او فكر ميكرد هر آدمي ميتواند مرخصي بگيرد و من مخصوصا نميخواهم با همسر و فرزندم باشم. آن روز خيلي عصباني شدم. زنم تصميم خودش را گرفته بود و ميخواست از خانه بيرون برود. آنقدر عصباني شدم كه ديگر نتوانستم خودم را كنترل كنم. چاقويي از آشپزخانه برداشتم و به سمتش حمله كردم. من داشتم زنم را با چاقو ميزدم. شكيلا فرياد زد و به مينا گفت برو بيرون و مردم را خبر كن. اين بار به سمت مينا رفتم و به او از پشت چاقو زدم. مينا روي زمين افتاد. او حتي ناله هم نميكرد و فقط داشت به من نگاه ميكرد.
متهم ادامه داد: «دوباره به سمت زنم رفتم و چند ضربه ديگر به او زدم بعد دوباره به مينا هم ضربه زدم. وقتي مطمئن شدم فوت شدهاند از چاقو زدن دست برداشتم. شكيلا باعث شد من دخترم را بزنم به همين دليل هم دوباره به سمت شكيلا رفتم و گردنش را با چاقو بريدم. از خانه بيرون رفتم. چند ساعتي سركار بودم و برگشتم، بعد در خانه بالاي سر اجساد نشستم. باورم نميشد اين كار را كرده باشم و نميدانستم چرا اين كار را كردم. از اينكه واقعيت را به پليس بگويم ميترسيدم. تصميم گرفتم صحنهسازي كنم. وسايل خانه را به هم ريختم و بعد با قيچي النگوهاي دخترم را بريدم و گوشوارههاي زنم را كندم و از خانه بيرون رفتم. چاقويي را كه با آن قتلها را انجام داده بودم به همراه طلاهايي كه از دخترم و زنم جدا كرده بودم برداشتم و با خود بردم و به بيابان انداختم. بعد به خانه برگشتم، خودم را مرتب كردم به پليس زنگ زدم. به هيچ چيز دست نزده بودم و وقتي ماموران آمدند و صحنه را ديدند حرفم را باور كردند.»
اين مرد در ادامه صحنه قتلها را هم بازسازي كرد و گفت به دليل عذاب وجداني كه داشته تصميم گرفته خود را به ماموران معرفي كند. بعد از پايان جلسات بازپرسي و تكميل پرونده، كيفرخواست عليه حسين صادر و پرونده وي براي رسيدگي به شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. حسين در حالي بهزودي در دادگاه كيفري استان تهران محاكمه ميشود كه اوليايدم همسرش براي او درخواست قصاص كردهاند.
منبع: شرق
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)