,
براساس گزارشِ محى الدين بن عربى (م. 638 ق.) تا آن زمان، رمانى (م. 386 ق.) از عالمانِ نحو، تنها كسى است كه به اين علم توجه داشته. محى الدين معتقد است كه فهم كامل قرآن تنها از رهگذرِ مناسبات امكان پذير است و كسى كه از منظر اين علم به آيات قرآن بنگرد، به علمى بزرگ دست خواهد يافت.[16]
علم مناسبات، پاره هاى هر كلام را با كلام ديگر، شناسايى مى كند و به يكديگر پيوند مى زند و آن را به مجموعه اى بدل مى كند كه در حكم ساختمانى است، با اجزايى همخوان. اين همخوانى به مفسر كمك مى كند تا رابطه اجزاى كلام را دريابد و به فهمى از پيوستگىِ مجموع كلام نزديك تر شود.[17] بى توجه به اين ارتباط و اتساق، فهمِ معارف و حقايق قرآن ميسر نخواهد شد.[18]
سعيد حوّى اثبات برخى نظريات علوم قرآنى، همچون توقيفى بودنِ ترتيب سوره ها را از فوايد اين علم دانسته است كه برخى در آن تشكيك كرده اند.[19]
فخر رازى، پيوستگى آيات را جلوه اى از اعجازقرآن دانسته است.[20]
صبحى صالح معتقد است: علم مناسبت و كشف ارتباط آيات، در بسيارى موارد مفسر را از پرداختن به سبب نزول بى نياز خواهد كرد.[21]
دستيابى به لطايف تفسيرى و تبيينِ نادرستى برخى ديدگاه هاى خاورشناسان درباره قرآن، از ديگر كاركردهاى علم مناسبات تلقى شده است؛ خاورشناسانى كه در اسلوب قرآن تحقيقاتى داشته اند و بر پراكندگى آيات تأكيد دارند. برخى خاورشناسان، نيز براى توجيه گسستگى آيات، ادله اى را بيان كرده اند. توجيهاتِ خاورشناسان، در مواردى متعارض اند، چنان كه برخى اظهارات آنان به انكار وحيانى بودن قرآن مى انجامد.[22]
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)