تفسير / كليّات: تعريف، ضرورت، اهميت، و تفاوت آن با تأويل
تفسير از باب تفعيل و از ماده «ف ـ س ـ ر» به معناى كشف و بيان و آشكار ساختن امر پوشيده است.[1] راغب آن را به معناى بيان و اظهار معنايى دانسته كه امرى معقول (غير حسى) است.[2] بر اين اساس و با توجه به دلالت باب تفعيل بر مبالغه و كثرت[3]، تفسير به معناى كشف و آشكار ساختن و اظهار كامل معناى معقول همراه با كوشش و اجتهاد است[4]؛ نيز گفته اند كه «تفسير» مأخوذ از «تَفْسِره» است و آن نام وسيله اى بوده كه طبيب با آن بيمارى را تشخيص و از آن خبر مى داده است.[5]
بعضى «فسر» را مقلوب «سفر» به معناى كشف و آشكار ساختن دانسته اند؛ با اين تفاوت كه «سفر» درباره كشف و پرده بردارى از امور محسوس به كار مى رود، چنان كه گويند: «أسفر الصبح» يعنى صبح روشن و آشكار شد و پرده تاريكى از آن برداشته شد، يا «أسْفَرَتِ المرأةُ عن وجهها» يعنى زن نقاب از چهره خود برفكند و آن را آشكار ساخت؛ اما «فسر» درباره كشف و اظهار امور معقول و غير مادى همچون معنا به كار مى رود.[6] در اين پيوند لفظى و معنايى ميان «فسر» و «سفر» كه از آن به اشتقاق كبير ياد مى شود[7].
لغت شناسان ظاهراً بر اساس اين اصل كه الفاظ ابتدا براى معانى مادى وضع شده، سپس در معانى غير مادى به كار رفته اند، «سفر» را اصل و «فسر» را مقلوب و مشتق از آن شمرده اند؛ ليكن نظريه اشتقاق كبير كه ابن جنى ضمن نامگذارى آن به «اشتقاق اكبر» سخت از آن دفاع كرده[8]، بااشكال ها و ترديدهايى جدى روبه روست و انكار شده است[9] و از اين رو نمى توان به اشتقاق «فسر» از «سفر» اطمينان يافت.
برخلاف واژه پژوهان مسلمان كه براى تفسير ريشه عربى قائل شده اند، آرتور جِفْرى اصل واژه تفسير را سُريانى دانسته كه در متون كهن اين زبان به معناى شرح و توضيح كتاب مقدس فراوان به كار رفته است.[10]
اين واژه در قرآن كريم يك بار در آيه 33 فرقان/25 آمده است: «ولا يَأتونَكَ بِمَثَل اِلاّ جِئنـكَ بِالحَقِّ واَحسَنَ تَفسيرا».بيشتر مفسران «تفسير» در اين آيه را به معناى بيان و توضيح و كشف دانسته اند.[11] معناى آيه اين است كه مشركان هيچ ايرادى براى انكار نبوت يا معاد نياورند، مگر آنكه خداى متعالى، حق و نيكوترين بيان را در پاسخ آن ها آوَرَد.[12]
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)