1 7

مشروعيت استخاره

همه مذاهب اسلامى اصل استخاره را پذيرفته اند، [9] (هر چند نسبت به برخى از روشهاى آن تشكيك كرده اند). براى مشروعيت و اعتبار استخاره به دلايل زير استناد شده است:
1ـ آيات قرآن
هر دو معناى استخاره (خيرجويى و خيرشناسى) نوعى دعا و درخواست از ايزد منّان تلقى مى شود كه فرد متحيّر عاجزانه از خداوند عالم و قادر مى خواهد نتيجه خير بر اعمال او مترتب نمايد و يا خير را در كوره راههاى متعدد به او شناساند، از اين رو آياتى كه مشروعيت دعا و درخواست از خداوند عالم را بيان مى كنند، شامل استخاره نيز مى شوند، خداوند مى فرمايد: «و اِذَا سَاَلَكَ عِبادى عَنّى فَاِنّى قَريبٌ اُجيبُ دَعوَةَ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَليَستَجيبوا لى و ليُؤمِنوا بى لَعَلَّهُم يَرشُدون; و هنگامى كه بندگان من، از تو درباره من سؤال كنند، بگو من نزديكم و دعاى دعا كننده را به هنگامى كه مرا مى خواند پاسخ مى گويم، پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان بياورند تا راه يابند (و به مقصد برسند). (بقره/2، 186)
2ـ روايات
روايات بسيارى در منابع شيعه و سنى بر مشروعيت استخاره دلالت مى كنند كه تنها به چند مورد اشاره مى گردد: اولين روايت، روايت جابر است كه مورد قبول تمامى مذاهب اسلامى است، جابر بن عبدالله گويد: پيامبر(صلى الله عليه وآله) به ما استخاره را مى آموخت همانگونه كه سوره هاى قرآن را آموزش مى داد. [10]
مفضل گويد از حضرت صادق(عليه السلام) شنيدم كه مى فرمود: هيچ بنده مؤمنى استخاره نكند جز آن كه خداوند، براى او خيرانديشى نمايد هر چند حوادث ناگوارى براى او پيش آيد. [11]
1 7