ديدگاه تجربه دينى درباره وحى
در دوره مدرنيته، ديدگاهى به پديده وحى و ماهيت آن شكل گرفت كه مىتوان آن را تجربه گرايى وحى (يا تجربه دينى بودن وحى) ناميد. اين ديدگاه در مسيحيت پروتستان طى قرن حاضر به طور وسيع رواج يافته است. طرفداران وحى تجربى مدعىاند كه اين ديدگاه در انديشه مصلحان دينى قرن شانزدهم (مارتين لوتر، 1546 - 1483 و ژان كاتون 1564-1509 و همرديفهاى آنها) و حتّى جلوتر از آن، در عهد جديد و كليساى نخستين ريشه دارد.
«از نظر آنان، محمل وثاقت و منشأ اعتبار وحى، در نص ملفوظ [= كتاب صامت ]نبود، بلكه در شخص مسيح، يعنى مهبط و مخاطب وحى، بود. كتاب مقدس از اين نظر مهم بود كه شاهد صادقى بود بر رويدادهاى رهايشگرانهاى كه طى آن محبّت و مغفرت الهى كه در مسيح جلوه گر شده، در احوال شخصى خود آنان [و ساير مؤمنان] بازتاب مىيابد.»5
بنابراين، بر اساس اين ديدگاه غير گزارهاى، مضمون وحى مجموعهاى از حقائق درباره خداوند نيست، بلكه خداوند از راه تأثير گذاشتن در تاريخ به قلمرو و تجربه بشرى وارد مىگردد. از اين ديدگاه، احكام الهيات مبتنى بر وحى نيستند بلكه بيانگر كوششهاى انسان براى شناخت معنى و اهميت حوادث وحيانى به شمار مىروند.6
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)