پررويي كافران
كافران تا ميتوانستند كوشش ميكردند كه قرآن را نفهمند و روي آنان تأثير نگذارد.
به اين جهت از قرآن دوري ميكردند ولي گذشته از اينها گاهي پررويي كرده و با پيامبر درباره قرآن به جدال مينشستند و صريحاً قرآن را افسانه ميشمردند.
خداوند همين موضوع را با نتيجه آن بيان ميفرمايد:
« وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَ جَعَلْنا عَلي قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها حَتَّي إِذا جاؤُكَ يُجادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ وَ هُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ يَنْؤَوْنَ وَ إِنْ يُهْلِكُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ »[16]
بعضي از آنان به تو گوش فرا ميدهند ولي بر دلهاي آنان پردهها و در گوش آنها سنگيني قرار دادهايم تا آن (قرآن) را نفهمند.
و اگر همه نشانههاي حق را ببينند ايمان نميآورند حتي هنگامي كه به نزد تو ميآيند، با تو پرخاش ميكنند و كافران ميگويند: اين (قرآن) جز افسانههاي پيشينيان نيست.
آنها ديگران را از آن (قرآن) باز ميدارند و خود نيز از آن دوري ميكنند و آنها جز خود را هلاك نميكنند ولي نميفهمند.
توضيح:
عدهاي از مشركان مكه نزد پيامبر اكرم نشسته بودند در حالي كه آن حضرت قرآن ميخواند. آنها به يكي از خودشان بنام «نضر» گفتند: محمد چه ميگويد؟
«نضر» گفت: افسانههاي پيشينيان نظير آنچه از قرنهاي گذشته براي شما داستان ميگويم
. آن وقت خداوند آيه فوق را نازل فرمود.[17]
يهود: كتابي در كار نبوده
يهود گاهي كارشان به جايي ميرسيد كه براي انكار قرآن منكر شوند كه خدا كتابي بر پيامبري نازل كرده، اين آيه به آنان جواب دندانشكن ميدهد:
«وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلي بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسي نُوراً وَ هُدي لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثِيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ»[18]
آنها خدا را چنانكه بايد نشناختند كه گفتند: خداوند بر هيچ بشري چيزي نازل نكرده است.
بگو چه كسي كتابي را كه موسي آورد نازل گردانيد، كتابي كه براي مردم نور و هدايت بود و شما آن را به صورت صفحاتي پراكنده قرار ميدهيد قسمتي را آشكار و قسمت زيادي را پنهان ميداريد و مطالبي به شما تعليم داده شده كه نه شما و نه پدرانتان آنها را نميدانستند، بگو خدا... سپس آنها را در گفتگوهاي لجاجت آميزشان رها كن بازي كنند.
توضيح:
علت آنكه منكران نزول وحي و كتاب آسماني، خدا را نشناختهاند، آنست كه لازمه خداوندي خدا و يكي از ويژگيهاي پروردگاري آنست كه خدا براي هدايت مردم به راه راست و رسيدن به سعادت دنيا و آخرت، وحي و كتاب آسماني بفرستد و اگر كسي منكر آنها شد، شناختي نسبت به خدا ندارد.[19]
تا نگوئيد
قرآن حجت است و نزول آن جلو بسياري از ياوهگوئيهاي مخالفان را گرفت. اينك در آيه زير ميبينيد كه مخالفان درباره قرآن چه منطقي داشتند و چه گفتاري:
« وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون أَنْ تَقُولُوا إِنَّما أُنْزِلَ الْكِتابُ عَلي طائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنا وَ إِنْ كُنَّا عَنْ دِراسَتِهِمْ لَغافِلِينَ أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتابُ لَكُنَّا أَهْدي مِنْهُمْ فَقَدْ جاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدي وَ رَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآياتِ اللَّهِ وَ صَدَفَ عَنْها سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آياتِنا سُوءَ الْعَذابِ بِما كانُوا يَصْدِفُونَ»[20]
و اين كتابي مبارك است كه ما آن را (بر تو) نازل كرديم، از آن پيروي كنيد و تقوا داشته باشيد تا مورد رحمت واقع شويد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)