صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22

موضوع: دلم را باز پنهاني به خلوت خودت برده اي ...

  1. #1
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    دلم را باز پنهاني به خلوت خودت برده اي ...



    با من که شکسته ام کمي راه بيا
    بالي بگشا و گاه و بي گاه بيا
    آزرده مشو بيا گناه از من بود
    گفتم که مقصرم تو کوتاه بيا ...



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #2
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض




    بی‌تو اندیشیده‌ام کمتر به خیلی چیزها
    می‌شوم بی‌اعتنا دیگر به خیلی چیزها
    تا چه پیش آید برای من! نمی‌دانم هنوز...
    دوری از تو می‌شود منجر به خیلی چیزها
    غیرمعمولی‌ست رفتار من و شک کرده است
    ـ چند روزی می‌شود ـ مادر به خیلی چیزها
    نامه‌هایت، عکس‌هایت، خاطرات کهنه‌ات
    می‌زنند این‌جا به روحم ضربه، خیلی چیزها
    ...
    هیچ حرفی نیست، دارم کم‌کم عادت می‌کنم
    من به این افکار زجرآور... به خیلی چیزها
    می‌روم هرچند بعد از تو برایم هیچ‌چیز...
    بعدِ من اما تو راحت‌تر به خیلی چیزها..



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #3
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض




    هر چه این احساس را در انزوا پنهان کند
    می تواند از خودش تا کی مرا پنهان کند؟
    عشق، قابیل است؛ قابیلی که سرگردان هنوز
    کشته خود را نمی داند کجا پنهان کند!
    در خودش، من را فرو خورده ست، می خواهد چه قدر
    ماه را بیهوده پشت ابرها پنهان کند؟!
    هرچه فریاد است از چشمان او خواهم شنید!
    هر چه را او سعی دارد بی صدا پنهان کند...
    آه!، مردی که دلش از سینه اش بیرون زده ست
    حرف هایش را، نگاهش را، چرا پنهان کند؟!!
    خسته هرگز نیستم، بگذار بعد از سال ها
    باز من پیدا شوم، باز او مرا پنهان کند..."



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #4
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض




    چقدر این دوست‌داشتن‌های بی‌دلیل
    ... خوب است


    مثل همین باران بی‌سوال

    که هی می‌بارد
    ....
    که هی اتفاقا آرام و

    شمرده

    شمرده

    می‌بارد
    ....



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #5
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    رقیب من !
    تو می دانی

    آن نازنین یارت

    ــ عشق نافرجام من ــ

    هر نیمه شب در خواب من پرسه می زند ؟!

    که هر شب سر همان قرار همیشگی

    می آید و من از ترس خیانت از خواب می پرم ؟!



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #6
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض




    بــازم کنــار پنجــره ، چشـم میـدوزم بـه آسمـون


    می خوام کـه فـریـاد بـزنـم ، بگـم خـدای عاشقـون
    نمـی تونـم بهـش بگـم ، بگـم چـقدر دوسش دارم


    بگـم کـه می خوام تا ابـد ، سر روی شونش بذارم
    وقتی دو تا چشم سیاش ، آتیش به جـونم می زنه


    فــقـــط یـــه آرزو دارم ، بـهــم بگــه دوســم داره
    وقتی کنارش می شینم ، دل تو دلم نیست ای خدا


    می خوام بگم دوسش دارم ، اما می مونم بی صدا
    دوست دارم، دوست دارم ، صدای ساز من شده


    اسـم قـشـنـگــت هـمــه جــا ، نـغـمـه و آوازم شـده
    این عشق پنهون ای خـدا ، یه روزی بر ملا بشه


    حـرف دلـم رو گـوش کنـه ، با سـازم هم صدا بشه
    وقتی صدای خنده هاش،می پیچه توی گوش من


    بـوی تنش ، بـوی بهار ، می بـره عقل و هوش من
    وقتی کـه دست گرمشو تـو دست سردم می گیرم


    می خوام که خاک پاش بشم ، به زیر پاهاش بمیرم



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #7
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    دلم در عاشقی رسوای عالم
    شده بی تاب جانم و آشفته حالم
    تمام عاشقان در شوق پرواز
    ولیکن من زمین گیر و شکسته بالم



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #8
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    خدایا غرق شدم در سیل این دل تو آگاهی از عشق و میل این دل قطار زندگی ویرانه ام کرد ببخشا چاره ای بر ریل این دل



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #9
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    من، میز قهوه‌خانه و چایی که مدتی‌ست...
    هی فکر می‌کنم به شمایی که مدتی‌ست...
    «یک لنگه کفش» مانده به جا از من و تویی
    در جستجوی «سیندرلایی» که مدتی‌ست...
    با هر صدای قلب، تو تکرار می‌شود
    ها! گوش کن به این اُپرایی که مدتی است...
    هر روز سرفه می‌کنم اندوه شعر را
    آلوده است بی‌تو هوایی که مدتی‌ست...
    ...
    دیگر کلافه می‌شوم و دست می‌کشم
    از این ردیف و قافیه‌هایی که مدتی‌ست...
    کاغذ مچاله می‌شود و داد می‌زنم:
    آقا! چه شد سفارش چایی که مدتی‌ست...



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #10
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    مرد با خود اندیشید:
    -
    چه وقت می توانم یک دقیقه به او فکر نکنم؟
    الان؟
    رفت جایی نشست
    و یک دقیقه به او فکر نکرد
    !
    بعد بلند شد و به قدم زدنش ادامه داد
    به فکر کردنش،
    بیش تر
    بدون وقفه
    به زن!



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/