گاهی وقتا که غریبم
توحصارشب اسیرم
سرروشونه های بارون
میزارم که جون بگیرم
توستاره شبامی
وقتی آسمون سیاها
چشمای خسته وخیسم
منتظرخیر براهه
اگه دیگه برنگردی
منوباشبا بزاری
اگه این سکوت تلخو
توبزاری یادگاری
بری از دیار غربت
نکنی تو هیچ یادم
کیه وقت تنهاییها
برسه به آه و دردم
من دلشکسته بیتو
میون حصارغربت
بیا عشق پاکمونو
بکنیم با قلبا قسمت
همسفرسفر چه سخته
وقتیکه تویی بهونم
توکجایی که تورومن
روی چشمام بنشونم
اگه تاریکوسیاهم
تویی روشنی راهم
تونرو که این سیاهی
میکنه بیتو تباهم
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)