من وتو برگای زردیم مثل پاییز پردردیم
رنگ آفتابو ندیدیم تو خزون سردسردیم
مثل بارون زمستون که می باره توی ایوون
سررودوش هم گذاشتیم شب و تا صبح گریه کردیم
منو تو سرخورده عشق هردو جون سپرده عشق
از بد دست زمونه ما شدیم دلمرده عشق
منوتو غمگین و خسته هردوتامون دلشکسته
دوکبوتر اسیریم گوشه قفس نشسته
سرنوشتمون یکی بود دوتا سرگردون عاشق
غصه خوردیم هرشب و روز مثل گلهای شقایق
دست بیرحم زمونه مارو از همدیگه دور کرد
دلای عاشق مارو زندگی زنده به گور کرد
آرزوی یکی بودن واسه مانقش برآبه
ازفراق عشق شکستیم عشق برامون یه عذابه
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)