نگاهی کرده در آفاق و ماهی کرده ام پیدا ---------------- چه روشن ماه و روشن بین نگاهی کرده ام پیدا
به سوی خلق هر راهی که دارم کور خواهد شد ---------------- کز دل با خدای خویش راهی کرده ام پیدا
من آن بخت سپید خود که گم شد سالها از من ---------------- کنون در گوشه چشم سیاهی کرده ام پیدا
به آهی کز دل آوردم گرفتم دامن همت ---------------- خداوندا چه دامنگیر آهی کرده ام پیدا
برای زندگانی موجبی در خود نمیدیدم ---------------- کنون گر عمر باشد تکیه گاهی کرده ام پیدا
گدای عشقمو عرض نیاز بی نیازی را ---------------- بلند ایوان ناز پادشاهی کرده ام پیدا
از این پس شهریارا از غم دنیا نیاندیشم ---------------- که چون آغوش پیر خود پیناهی کرده ام پیدا .
.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)