باز آن يار بي وفا
باز آن يار با جفا
رفته بي من اي خدا
باز که شده درد آشنا
من تنها يا دل شدم
او با کي شد همنوا
او که با من ميدميد
او که از من مي شنيد
حال رفته بي من چرا
راز دل شد برملا
من بي او خوابم نبرد
او با کي شد هم قبا
باز من ديوانه شدم
مست با بيگانه شدم
او در دلم جا خوش بکرد
من رسوا ترين رسوا
خوش بودم وقتي که بود
مست بودم با دلبران
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)