
نوشته اصلی توسط
poliyananilo
فک کنم از بافقی باید باشه
ما چون زدری پای کشیدیم کشیدیم
امّـید زهــرکس کــه بریدیم بریدیم
دل نیست کبوتر که چوبرخاست نشیند
ازگوشـــه ی بامی کــه پریدیم پریدیم
رم دادن صید خود ازآغاز غلط بود
حــالاکه رمـــاندی ورمیدیم رمیدیم
کوی تو که باغ ارم وروضه ی خلد است
انــگار کــه دیــدیم نــدیـدیم نــدیـدیم
صد باغ بهار است وصلای گل وگلشن
گـرمیوه ی یـک باغ نچیـدیم نچیـدیم
سرتا به قدم تیغ دعایـیـم وتو غافل
هان واقف د´م باش رسیدیم رسیدیم
وحشی سبـب دوری واین قِسم قسم ها
آن نیست کــه ما هــم نشنیدیم شنیدیم!
خوب این شعر از کیه
ندانم چون کنم يارب دل دیوانه ی خود را 
ندارد الفت صحرا نه ميل خانه ی خود را شراب عشق را کردند از روز ازل قسمت 
من از روز اول پر کرده ام پيمانه ی خودرا
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)