باز هم برای تو می نویسم تا بدانی که یاد تو در لحظه لحظه من جاریست.
باز هم از دیوارهای فاصله عبور می کنم ودر ژرفای لحظه با تو بودن گم می شوم
و در آن لحظه رویایی اوج در دریای بی پایان چشمانت غرق می شوم
تا در آن لحظه در نگاه تو گم شوم تا خودم را بیابم واز زندان لحظه های بی تو رها شوم.....
شاید بتوانم به رویای با تو بودن برسم!
و چه رویای شیرینی است رویای با تو بودن رویایی که دست من را به دستان گرم تو می رساند
آنگاه من در گرمای وجود تو ذوب می شوم در آن زمان دیگر زبان از سخن گفتن عاجز است.
در این رویای دلنشین تنهای دلهای ما هستند که باهم نجوا می کنند
گویی از پیوند دستهای ما روح ما هم به هم پیوند خورده
و چه زیباست رویای با تو بودن.......
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)