ط
طاس- بي مويي کامل سر را گويند.
طپاندن- به معني چپاندن است که به زور چيزي زا در جاي تنگي جادادن باشد.
ع
عرقه- آدم قلندر و رند و پاچه ورماليده را گويند.
علم شنگه- به معني شلوغي و همهمه و داد و بيداد است.
غ
اغلب کلمات ذيل ممکن است با قاف نيز نوشته شود.
غال- کسي را به وعده خلاف درابتلا انداختن است.
غراب(قرط و-)-آدم از خودراضي و مغرور را گويند که خود را بخواهد توانا و پهلوان قلم
بدهد.
غربيله (قرو -)- قر و ادا و اطوار و ناز.
غنج- طپش قلب را گويند که از فرط ميل به چيزي حاصل گردد گويند دلم براي يک قاچ خربزه
گرگاب اصفهان غنج مي زند.
غيه- فرياد و هلهله را گويند.
ف
فر(قر و فر)- به معني غنج و دلال و نوي و تازگي است.
فر دادن- به معني مجعد ساختن زلف است.
فزرتي- مانند ريغماسي به معني آدم بي قابليت و بي عرضه و بي قوه است.
فکسني- آدم بي سر وپا و بي صورت و سامان را گويند و درمورد اشياء نيز استعمال مي شود.
فيس- به معني افاده و غرور است.
فيس کردن- مغرور بودن است.
فيسو- آدمي را گويند که فيس بکند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)