س
سدرمه- چيزي را گويند که مانند چرمي که درآب انداخته باشند سخت باشد.
سر و مر- به معني چاق و فربه است گويند سر و مر و گنده.
سرتق- به معني لجوج و مصر است.
سفت- ضد شل است, چيز سخت را گويند.
سقرمه- به همان معني سدرمه است.
سقلمه- ضربي است که با مشت بسته زنند درحالتي که سرانگشت شست از ميان دو انگشت
سبابه و وسطي بيرون آمده باشد.
سک – چوب تيز را گويند و مخصوصا چوبي که چهار پايان را بدان رانند.
سک زدن- با سک راندن است و به معني تحريک کردن و اصرار نمودن هم هست.
سکندري- زمين خورني را گويند که از گير کردن تک پا به معاني باشد و انسان با زانو به زمين
افتد.
سلانه- به معني خرامان و تلان است عموما گويند که سلانه سلانه به تکرار کلمه.
سلف دان- ظرفي را گويند که درآن آب دهن اندازند.
سمبل کردن- سر به هم آوردن کاري را گويند که درآن دقت و مواظبتي نشده باشد.
سوت کردن- چيزي را از پايين روي بام انداختن است.
سوگور و ملنگ- حالت سگها را گويند که درحال تحريک به جنبش آيند و اشاره به حالتي
است که به انسان دست دهد درصورتي که چيز مطلوب را به چشم ببيند ولي دستش از آن کوتاه
باشد.
سولدوني- به معني هولدوني است که جاي کثيف و تاريک باشد.