ر
راستا حسيني- حرف ساده و صادق و بي ريا را گويند.
رضا قورتکي- الله بختکي است که به معني اتفاقي باشد.
ريغماستي- به معني کوچک و خرد و ضعيف و عليل است مانند بعضي بچه هاي گربه پس از
تولد.
ريغو- تقريبا به همان معني ريغماستي است.
ز
زبر و زرنگ- آدم چابک و دانا را گويند.
زپرتي- به معني بي قدذتي و بي زوري است.
زرت- به معني رمق و تونايي است گويند زرت فلاني قمصور شد يعني به کلي مغلوب و منکور
گرديد.
زرمدي- از ادوات استهزاء و تمسخر است گويند زرمدي قرمه سبزي.
زغنبود- به معني کوفت و آکله است و درمورد دشنام استعمال شود.
زل زل نگاه کردن- بدون به هم زدن چشم خيرن نگاه کردن است.
زلم زيمبو- به معني شل و ول و خرت و پرت است.
زوکشيدن- اصطلاحي است دربازي الک و دولک (اصفهاني: پل و جفته) که طرف مغلوب بايد
فلان مقدار معين بدون تبديل نفس زوگويان بدود.
زه زدن- از زير بار دررفتن و شانه خالي کردن و از عهده کاري برنيامدن است.
زه کشيدن- حالت عصباني شدن جراحات را گويند.
زهم (بوي-)- بويي است مانند بوي تخمه و ماهي گنديده.