الف
آپاردي- شخص زبان دراز و همه جا برو وهمه جا بيا باشد.
آشغال- خرده ريز و باقي مانده کثافت يا هرچيز ديگر است.
اخم- درهم کشيدگي صورت از اوقات تلخي.
اخم وتخم- اخم با اظهار تشدد و اوقات تلخي
اخمو- عبوس و هميشه اوقات تلخ.
ادا- حرکت لغو وتقليد.
ادا درآوردن- حرکات لغو کردن و تقليد درآوردن.
اردنگ- لگدي که با زانو زده شود.
ارقه (يا عرقه)- شخص سرد و گرم روزگار چشيده و نادرست.
اطوار,اطفار, اطفور- ادا و حرکات لوس و بي مزه, اطوار درآوردن.
اطفاري, اطفوري- شخصي که اطفار در مي آورد.
اکبير- کثافت روحاني, فلاکت و آثار ظاهري آن.
اکبيري- کسي که اکبير اورا گرفته باشد.
آلاخون و والاخون- سرگردان.
الدنگ- لوده و بي غيرت و بي کار و بار.
الش دگش- مبادله.
الک دولک- بازي است که با دو قطعه چوب مي کنند که يکي از آن دو قطعه چوب تقريبا نيم
ذرع و ديگري تقريبا سه گره است و دراصفهان آن را پل و چفته گويند.الک اسم چوب کوچک و
دولک اسم چوب بزرگ است.
الم شنگه- رجوع شود به علم شنگه.
امل- بزن بهادر و با استخوان.
انگ انداختن- چيزي را ازا قبل حساب کردن.
انگل- سرخر, کسي را گويند که براي بهره مند شدن از نوالي خود را به ديگران بندد.
انگولک کردن- سربه سر گذاشتن, با انگشت چيزي را زير و روکردن, به هم زدن, به چيزي
وررفتن.
اهن و تلمب- افاده, سروصدا, کبر وناز.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)