ت
تاکردن- به معني سازش و رفتار و معامله کردن است گويند فلاني با من خوب يا بد تا نکرد.
تاراندن- به معني گريزاندن است.
تار و مارکردن- به معني تاراندن است.
تپق- گرفتگي زبان است گويند زبان فلاني تپق زده به جاي طفل طلف گفت.
تخس- آدم شرور و شيطان را گويند.
تخمه- حالت معده است که موجب سکسکه و آروق مي شود.
ترد- چيز لطيف و تازه را گويند مانند خيا ر ترد و غيره .
تريدن- غلتيدن است.
ترکه- شاخه باريک و راست را گويند.
تشر- اوقات تلخي و غضب را گويند(تشرزدن)
تق و لق- چيز يا اشيايي را گويندکه درست برپا نايستد و لغزان و غيرمحکم باشد.
تفاله- باقي مانده ميوه و سبزي فشرده شده راگويند که شيره اش را گرفته باشند.
تک- به معني شدت است گويند تک سرما يا گرما شکست.
تک- به معني تنهاست مي گويند فلاني تک ماند.
تک و پوز- به معني دک و پوز است که سر و صورت باشد در محل دشنام و تحقير گويند.
تک و توک- عده کمي از اشياء يا اشخاص را گويند که از هم جدا و سوا افتاده باشند.
تلان- يعني با ناز و با افاده چنان که گويند فلاني پس از غلبه بر حريف تلان از ميدان برگشت.
تلو تلو خوردن- راه رفتن در حال گيجي ومستي را گويند.
تلکه تسمه- به معني خرده ريز است گويند با اين تلکه تسمه ها نمي توان يک عمارت ساخت.
تنگ و تا- آبرومندي و حفظ ظاهر است گويند فلان پهلوان با آنکه ترسيده بود خود را ازتنگ
وتا نينداخت.
تو- به معني در(ظرفيت) است گويندتو بازار يعني در بازار.
توش- قدرت و قابليت و نفوذ است گويند فلاني توش بر مي دارد فلان کار را بکند يعني از
دستش ساخته است.
توپ زدن- به معني تشرزدن است.
توپيدن- توپ زدن است.
تيپا (ته پا يا تک پا)- لگدي است که با تک پا دهند.
تيرکردن- تحريک کردن است.
تيله- گلوله يا گردو يا سنگي است که اطفال باآن بازي کنند.
توغولي(دوقولي)- به معني گرد و چاق است.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)