ابالفضل العبّاس پیش از کربلا > خاستگاه تربیتی ـ کودکی و نوجوانی
خاستگاه تربیتی
عباس عليه ‏السلام در گستره ‏اى چشم به جهان گشود كه رايحه دل ‏انگيز وحى، فضاى آن را آكنده بود و در دامان مردى سترگ پرورش يافت كه بر كرانه ‏هاى تاريخ ايستاده بود. در خانه‏ اى رشد كرد كه از زيور و زينت هاى دنيايى تهى، اما از نور ايمان سرشار بود؛ خانه ‏اى گلين با درى چوبى كه يادگار خانه ‏دارى زهرا عليها السلام بود؛ خانه‏ اى كه دهليز آن كانون خاطراتى تلخ و جانكاه براى على عليه ‏السلام بود و شايد با هر رفت و برگشت از آن، تلخى داغى سترگ، گلويش را مى ‏فشرد؛ داغ زهرا عليه‏السلام و دهليزخانه يادگارى بود از شجاعت و شهامت زنى در دفاع از امامت تا پاى جان.
پيداست كه عباس عليه ‏السلام نيز از همان آغاز و در همان خانه با مفهوم ستيز با ظلم آشنا شده است و از همان جا زمينه ‏هاى ايستادگى و جان فشانى در راه حق در او به وجود آمده است. در محضر پدرى كه پدر يتيمان بود و غمخوار و همزبان غريبان؛ پدرى كه لقمه ‏هاى اشك آلود را با دست خود در كام يتيمان مى ‏گذاشت و 25 سال، و هر روز ثمره دسترنج خود را با نيازمندان تقسيم مى ‏كرد. پدرى كه افسار دنيا را رها كرده بود و از هر تعلق وارسته و از هر كاستى پيراسته بود. مردى كه مدال سالها پيكار در ركاب رسول خدا صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله را به گردن آويخته بود و بت هاى جاهليت را شكسته و خيبرهاى الحاد را در هم نورديده و فتح كرده بود و در دامان مادرى كه انگيزه ازدواج شوهرش با او را تا دم مرگ از ياد نبرد و آن را بُن مايه تربيت فرزندان برومندش قرارداد؛ او كه از همان آغاز فرزندان خود را بلاگردان فرزندان فاطمه عليهاالسلام خواست و پس از شهادت شوهر مظلومش، على عليه ‏السلام ، هرگز در حباله مردى ديگر قرار نگرفت.(1)

كودكى و نوجوانى
تاريخ گوياى آن است كه اميرالمؤمنين عليه ‏السلام همّ فراوانى مبنى بر تربيت فرزندان خود مبذول مى‏ داشتند و عباس عليه ‏السلام را افزون بر تربيت در جنبه‏ هاى روحى و اخلاقى از نظر جسمانى نيز مورد تربيت و پرورش قرار مى‏ دادند تا جايى كه از تناسب اندام و ورزيدگى اعضاى او، به خوبى توانايى و آمادگى بالاى جسمانى او فهميده مى ‏شد. علاوه بر ويژگيهاى وراثتى كه عباس عليه ‏السلام از پدرش به ارث برده بود، فعاليتهاى روزانه، اعم از كمك به پدر در آبيارى نخلستانها و جارى ساختن نهرها و حفر چاه ها و نيز بازيهاى نوجوانانه بر تقويت قواى جسمانى او مى ‏افزود. از جمله بازي هايى كه در دوران كودكى و نوجوانى عباس عليه ‏السلام بين كودكان و نوجوانان رايج بود، بازى ‏اى به نام «مداحى»(2) بود كه تا اندازه‏اى شبيه به ورزش گلف مى ‏باشد و در ايران زمين به «چوگان» شهرت داشته است. در اين بازى كه به دو گونه سواره يا پياده امكان‏ پذير بود، افراد با چوبى كه در دست داشتند، سعى مى‏ كردند تا گوى را از دست حريف بيرون آورده، به چاله‏ اى بيندازند كه متعلق به طرف مقابل است. اين گونه سرگرميها نقش مهمّى در چالاكى و ورزيدگى كودكان داشت. افزون بر آن نگاشته ‏اند كه اميرالمؤمنين عليه ‏السلام به توصيه ‏هاى پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏ آله مبنى بر ورزش جوانان و نوجوانان، اعم از سواركارى، تيراندازى، كشتى و شنا جامه عمل مى‏ پوشانيد و خود شخصاً، فنون نظامى را به عباس عليه‏ السلام فرا مى ‏آموخت كه اين موضوع نيز گام مؤثر و سازنده‏ اى در پرورش هاى جسمانى عباس عليه ‏السلام به شمار مى ‏رفت.

--------------------------------------------------------
1. بحارالانوار، محمد باقر مجلسى، بيروت، داراحياء التراث العربى، 1403 ق.، ج42، ص92.
2. نگرشى تحليلى به زندگانى امام حسين عليه‏السلام ، عباس محمود عقاد، برگردان: مسعود انصارى، تهران، نشر پرديس، 1380 ش. ص57.

برگرفته از مجلهء مبلّغان ـ شماره 58