اي آب فرات از کجا مي آيي ؟
ناصاف ولي چه باصفا ميايي
خود را نرساندي به لب خشک حسين (ع)
ديگر زچه رو به کربلا ميائي ؟
اي آب فرات از کجا مي آيي ؟
ناصاف ولي چه باصفا ميايي
خود را نرساندي به لب خشک حسين (ع)
ديگر زچه رو به کربلا ميائي ؟
راه حسیــــن
کوتاهترین راه رسیدن به بهشت است.
هرگز کسی چون من تن بی سر نبوسید
بوسیدم آن جائی که پیغمبر نبوسید
حیدر نبوسید، زهرا نبوسید
حتّی نسیم صحرا نبوسید
وقتی که در دریای خون زینب شنا کرد
لب را به رگهای برادر آشنا کرد
محرم،
تنها ماهی است که در تقویم ها با سرانگشت خونین ورق می خورد.
این شمعِ وجودِ حسین است
که محفلِ محرم را پیوسته روشن نگاه می دارد.
کربلا ای عاشقان چشم انتظار زینب است
راههای شام و غربت شرمسار زینب است
تا قیامت آسمانیها عزادار حسین
رودها تفسیر اشک بیشمار زینب است
امشب رقيه فهميد بابا دو بخش دارد
بخشي به روي نيزه ٬ بخشي به خاک صحرا
بازدلم غم گرفت دوباره ماتم گرفت
ماه محرم آمد تمام عالم گرفت
*******
دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود
دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسین
ایام عزا و غصه آغاز شود
*******
سلام من به محرم, محرم گل زهرا
به لطمه های ملائک, به ماتم گل زهرا
*******
بر سینه ی من نوشته بین الحرمین
نصف قلبم با ابالفضل،نصف دیگر با حسین
*******
دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم
بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان حسین اگر نگیرم چه کنم
*******
کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم
در رکاب تو فدایی می شدیم
*******
باز محرم رسید، ماه عزای حسین
سینهی ما میشود، کرب و بلای حسین
کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه
تا که بگیرم صفا، من ز صفای حسین
*******
محرم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید
دوباره شور عاشوار به پا شد
*******
آبروی حسین به کهکشان می ارزد
یک موی حسین بر دو جهان می ارزد
گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست
گفتا که حسین بیش از آن می ارزد
*******
ماه خون ماه اشک ماه ماتم شد
بر دل فاطمه داغ عالم شد
*******
پرسیدم:ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟
آهی کشیدوگفت:که ماه محرم است
گفتم: که چیست محرم؟
باناله گفت:ماه عزای اشرف اولادآدم است
*******
نام معشوق مبر نزد من از عشق مگو عشق دیریست كه در پیچ و خم عباس است
هر چه داریم همه از كرَم عباس است خلقت جنت حق لطف كرم عباس است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در کلاس عاشقی عباس غوغا می کند در دل هر عاشقی عباس مأوا می کند
هر کسی خواهد رود در مکتب عشق حسین ثبت نامش را فقط عباس امضاء می کند
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
عباس لوای هفت افراشته است وین راز به خون خویش بنگاشته است
او پرچم انقلاب عاشورا را با دست بریده اش بپا داشته است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
جانم فدای نام زیبایت، ابوالفضل قربان زخم چشم بینایت، ابولفضل
گر من به چای القمه بودم، زِ حسرت هر آن بخشکیدم برآن روزت ابولفضل
تاسوعا روز قمر بنی هاشم تسلیت باد
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
نام علمدار سپه آید به گوشم انگار من عمری به او حلقه به گوشم
جانم بلرزد هر می گوید «ابوالفضل» سرّی ست خود بنهاده در اعماق گوشم
ایام سوگواری تسلیت باد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یا ابوالفضل :
آموخته ایم از تو وفاداری را خون تو نوشت معنی یاری را
ای کاش که آب کربلا می آموخت آن روز زچشمت آبرو داری را ...
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)