•✿• خانواده بزرگ آریا دی ال •✿•

[tina]

ابجی یادت رفته تا الان من چند تا پسر بزرگ کردم؟
والا دیگه چی بگم...قسمت ما هم اینطوری شده

[R A H A]

فدات بشم نفس
دومادم کجایی بیا بگو که چقدر به فکر خونوادتی

[fatema]

باشه رها جون و تینا جون منو چشم براه گذاشتید قرار بود بیاید شام خونمون براتون ترشی لیته گذاشته بودم نیامدید چشمم به در سیاه شد

[sorna]

طبق اعلام بابا رضا فردا نذری می ده همگی از صبح اونجایم تا کارهای نذری رو انجام بدیم

[fatema]

تشریف بیارید قدمتون سر چشم

[R A H A]

خدا ثواب بده

[sorna]

بابا رضا امروز توی مراسم قمه زنی کم مونده بود خودشو شهید کنه

[fatema]

وای خدا مرگم بده پس تو اونجا چیکار میکردی مراقبش نبودی؟

[sorna]

بابا رضا همچی جو گیر شده بود که اگه من هم می رفتم جلو منوهم به شهادت می رسوند

[fatema]

پس خدا رو شکر نرفتی اون وقت دخترم بی شوهر میشد