صفحه 3 از 9 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 82

موضوع: باران ...

  1. #21
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    باران که می بارد تو می آیی
    بارانِ گل ، بارانِ نیلوفر
    باران ِمهر و ماه و آیینه
    بارانِ شعر و شبنم و شبدر

    باران که می بارد تو در راهی
    از دشتِ شب تا باغِ ِبیداری
    از عطر عشق و آشتی لبریز
    با ابر و آب و آسمان جاری

    غم می گریزد ، غصه می سوزد
    شب می گدازد ،سایه می میرد
    تا عطرِ آهنگِ تو می رقصد
    تا شعر باران تو می گیرد

    از لحضه های تشنه ی بیدار
    تا روزهای بی تو بارانی
    غم می کُشد ما را و می بینی
    دل می کِشد ما را تو می دانی

    دل می کِشد ما را تو می دانی...


    42 15315124

  2. #22
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    بارونو دوست دارم هنوز ... چون تو رو یادم میاره
    حس میکنم پیش منی ... وقتی که بارون می باره

    بارونو دوست دارم هنوز ... بدون چتر و سرپناه
    وقتی که حرفای دلم ... جا میگیرن توی یه آه

    شونه به شونه می رفتیم ... من و تو تو جشن بارون
    حالا تو نیستی و خیسه ... چشمای من و خیابون

    ***
    بارونو دوست داشتی یه روز ... تو خلوت پیاده رو
    پرسه ی پاییزی ما ... مرداد داغ دست تو

    بارونو دوست داشتی یه روز ... عزیز هم پرسه ي من
    بیا دوباره پا به پام ... تو کوچه ها قدم بزن

  3. #23
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    بارونام با رقصشون هلهله برپا مي كنن
    مي شينن رو پشت بوم چترشونو وا مي كنن

    حالا توي كوچه ها صداي ساز بارونه
    باد آواره داره تو كوچه آواز مي خونه

    بازم اون ابر سياه روی هوا پر مي زنه
    نمي ترسم از هوا كه عشق تو چتر منه

    عشق تو يه كفتره تو چشم من پر مي زنه
    در خونه دلم با خستـــــگي پر مي زنه

    بس كه بارون اومده مي لرزه و خيسه تنش
    خونه هاي دلمو يـكي يــكي سر مي زنه

    اي دو چشمون سياه تو آتيش گردونِ من
    اين دوتا شعله ی وحشي چي مي خوان از جون من؟

    چی می خوان از جون من؟...

  4. #24
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    حسن باران اين است كه زميني ست، ولي آسماني شده است
    و به امداد زمين مي آيد حسن باران اين است كه مرا ميبرد از خويش به عشق

    و مرا بر ميگرداند از عشق به خويش شعر ميخواند در گوش
    من آرام آرام هيچ ميداني اين قطره كه بر گونه ي زيباي
    تو ريخت از كجا آمده بود؟ از كدام اقيانوس؟ از كجاي عالم؟
    و چه راهي پيموده ست در هوا ابر؟ هيچ ميداني
    اين قطره كه بر گوشه ي لبخند تو ريخت آه و اندوه كدامين ماهي ست
    كه به تور صیاد افتادست؟ اشك لبخند كدامين ماهیست این قطره...

  5. #25
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    باران میآید باران مثل چشمهای من خیس خاطره است
    راستی اسمان از چه دلگیر است
    از یک خاطره بغض آلود
    یا ارزویی محال؟!



  6. #26
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    مي زند باران به شيشه
    مثل انگشت فرشته
    قطره قطــره
    رشته رشتـه

    خاطراتم همچو باران
    در گذار از کوهساران

    حاصل اين بذر کشته
    رشته هر بند سرشته

    اي دريغ از عمر رفته
    سوز و سوداي گذشته

    مي زند باران به شيشه
    ...... مثل انگشت فرشته
    ........... قطره قطره...... رشته رشته......



  7. #27
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    باز باران با تمام بی کسی های شبانه
    می خورد بر مرد تنها
    می چکد بر فرش خانه
    باز می آید صدای چک چک غم
    باز ماتم

    من به پشت شیشه تنهایی افتاده
    نمی دانم ، نمی فهمم
    کجای قطره های بی کسی زیباست
    نمی فهمم چرا مردم نمی فهمند
    که آن کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت می لرزد
    کجای ذلتش زیباست
    نمی فهمم
    کجای اشک یک بابا
    که سقفی از گِل و آهن به زور چکمه باران
    به روی همسرو پروانه های مرده اش آرام باریده
    کجایش بوی عشق و عاشقی دارد
    نمی دانم
    نمی دانم چرا مردم نمی دانند
    که باران عشق تنها نیست
    صدای ممتدش در امتداد رنج این دلهاست
    کجای مرگ ما زیباست
    نمی فهمم
    یاد آرم روز باران را
    یاد آرم مادرم در کنج باران مرد
    کودکی ده ساله بودم
    می دویدم زیر باران ، از برای نان
    مادرم افتاد
    مادرم در کوچه های پست شهر آرام جان می داد
    فقط من بودم و باران و گِل های خیابان بود
    نمی دانم
    کجــــای این لجـــــن زیباست...

  8. #28
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    دیشب باران قرار با پنجره داشت
    رو بوسی ابدار با پنجره داشت

    یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد
    چک چک چک چک ... چکار با پنجره داشت
    قیصر امین پور

  9. #29
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    باز باران با ترانه
    با گوهرهاي فراوان

    مي خورد بر بام خانه
    يادم آرد روز باران

    گردش يك روز دیرین
    خوب و شیرین

    توي جنگل هاي گيلان
    كودكي ده ساله بودم

    شاد و خرم
    نرمو نازك
    چست و چابك

    با دو پاي كودكانه
    مي دويدم همچو آهو

    مي پريدم ازلب جوي
    دور ميگشتم ز خانه

    مي شنيدم از پرنده
    داستان هاي نهاني

    از لب باد وزنده
    رازهاي زندگاني

    بس گوارا بود باران
    وه چه زيبا بود باران

    مي شنيدم اندر اين گوهر فشاني
    رازهاي جاوداني, پندهاي آسماني

    بشنو از من كودك من
    پيش چشم مرد فردا

    زندگاني خواه تيره خواه روشن
    هست زيبا, هست زيبا, هست زيبا

    قيصرامين پور- روحش شاد

  10. #30
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    زير بارون راه نرفتي
    تابفهمي من چي ميگم
    تو نديدي اون نگاه رو
    تا بفهمي از كي ميگم
    چشماي اون زير بارون
    سر پناه امن من بود
    سايه بون دنج پلكاش
    جاي خوب گم شدن بود
    تنها شب مونده و بارون
    همه ي سهم من اين بود
    تو پرنده بودي من سرو
    ريشه هام توي زمين بود
    اگه اون رو ديده بودي
    با من اين شعر رو مي خوندي
    رو به شب دادمي كشيدي
    نازنين ! چرا نموندي ؟
    حالا زير چتر بارون
    بي اون خيس خيس خيسم
    زير رگبار گلايه
    دارم از اون مي نويسم
    تنها شب مونده و بارون
    همه ي سهم من اين بود
    تو پرنده بودي من سرو
    ريشه هام توي زمين بود

صفحه 3 از 9 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/